شب است،
دل بهانه میگیرد،
می دانی میخواهم چه بگویم،
میخواهم کمی بابچه های قدیمی دردودل کنم،
بعضی وقتا یادتونه،شبهای اروند،وقتی غلومیها (گلوله های فرانسوی, معروف به غلومی)می آمد،همه منتظر بودن گلوله کجا می آید،کیاپروازمیکنند،
یادتون میاد کارخونه نمک،
وقتی یکی از بچه ها زخمی میشد،نمکهابازخم بچه ها چه میکرد،
یادتون میاد خلیج فارس،باان هوا ی شرجی وبالای ۵۰درجه،
حالا وهوای بچه ها تو ان گرما
یادتون میاد اخلاص بچه ها را
شبها بین نخلها،قبرهای نماز شب،وقبرهای عبرت را
امشب دلم گرفته
ایکاش لحظه ای از ان
روزها تکرار میشد
ایکاش ایکاش،این روزها،ناهنجاریها،،و....
نمی دیدیم،
اللهم ارزقنی شهادت فی سبیلک
اللهم احفظ امام الخامنه ای
اللهم انصر جیوش المسلمین
شبتون شهدایی
التماس دعا
@lahzaei_da_sh