هدایت شده از شهیدخیبر(ابراهیم همت)
...: 🌸🍂 📄 🔻 🔻 ◽️بهش گفتم: توی راه که بر میگردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر ◾️گفت: من سرم خیلی شلوغه، می‌ترسم یادم بره، روی یه تیکه کاغذ هر چی می‌خوای بنویس بهم بده، همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد؛ یک دفترچه یادداشت و یک خودکار در آورد گذاشت زمین؛ ◽️منم برداشتمشون تا چیزهایی که می‌خواستم، براش بنویسم. ◾️یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!» جاخوردم، نگاهش که کردم، به نظرم عصبانی شده بود! ◽️گفتم: «مگه چی شده؟!» ◾️گفت: اون خودکاری که دستته، مال بیت الماله. ◽️گفتم: من که نمی‌خواهم کتاب باهاش بنویسم! دو-سه تا کلمه که بیشتر نیست ◾️گفت: نه!!. راوی 👈 همسر شهید °•{ســـــردار والامقام 🍃🌹}•° ●فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 👉🌹 @lashkar70🍃🌹🍃