لطیفهآباد
وارد خونمون شدم دیدم لامپا خاموشه همه باهم شمع روشن کردن داییمو دیدم سریع بغلش کردم گفتم ؛ مرسییی دایی ، این همه راه واسه تولدم اومدی ، بعدش رفتم سمت بابام بغلش کردم گفتم ؛وااای پدر جان اصلا باور نمیشهههه بابام گفت : احمق این هندی بازیا چیه درمیاری ، برقا رفته 🙈😂