🔸در بخشی از کتاب زیبای خون دلی که لعل شد حضرت آقا اینطور روایت میکنن:
«در مشهد، ساختمانی بود که در واقع یک انباری بود🏚️ که به دنبال اوضاع انفجارآمیز کشور، آن را به زندان تبدیل کردهبودند. اتاقی که مرا ابتدا در آن نگه داشتند خیلی نمناک بود؛🤦🏻♂️ به حدی که روی زمین اتاق آب جمع شده بود.🌊 هرروز صبح برای بیگاری بیرون میآمدیم. از جمله این بیگاریها، کندن علفهای هرز حیاط اردوگاه بود.🌿🌾
حیاط پر از گیاهان طبیعی و خودرو بود و من هنگام کندن آنها زمزمه میکردم:
«مرا به کارِ گُل بداشتند نه همچو استاد فارس به کارِ گِل!
(اشاره به حکایتی از سعدی: «... تاوقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس با جهودانم به کار گِل بداشتند...»)
→
https://eitaa.com/leageketab_ir