✳️معرفی کتاب «فلسفه علم سیاست و حکمت متعالیه» ✅موضوع کتاب: 🔴مطالعات پسااستعماری ، علوم انسانی مرسوم را مورد نقد قرار داده‌اند. مفهوم پسااستعماری اشاره به تاثیر استعمار بر جامعه‌ها و فرهنگ‌‌ها دارد. گرچه پس از جنگ جهانی دوم تاریخ‌دانان در ابتدا این واژه را در معنایی تاریخی به کار بردند تا وضعیت کشورهای مستعمره را پس از دوره استقلال‌شان نشان دهند؛ اما منتقدان ادبی از نیمه دوم دهه 1970 از آن برای بررسی تاثیرات فرهنگی استعمار استفاده کرده‌اند . «نظریه پسااستعماری» از دهه 1980 در کنار دانش‌هایی مانند مطالعات فرهنگی و مطالعات زنان تحت عنوان «علوم انسانی جدید» شناخته شده است که می‌کوشد از سویی خصلت انحصارطلبی و حاشیه‌رانی علوم انسانی غربی را نشان دهد و از سوی دیگر دانش‌های به حاشیه رانده شده بوسیله آن‌ علوم را بازسازی کند . در جهان اسلام نیز گروهی از متفکران مسلمان مطالعات علوم انسانی اسلامی را همزمان با مطالعات پسااستعماری آغاز کرده‌اند. متفکران مسلمان این مطالعات را که تحت عناوین مختلف مانند «اسلامی سازی علوم» ، «علم مقدس» ، «اجتهاد اسلامی» ، «پارادایم جهانی اسلام» ، «علمی بودن قرآن» و ... انجام شده است از نیمه دوم دهه 1970 آغاز کرده‌اند که تاکنون ادامه دارد. موضوع کتاب بررسی ادعای وجود یک علم سیاست اسلامی بر اساس آموزه‌های حکمت متعالیه می‌باشد. 🔴چکیده کتاب: هدف کتاب حاضر بررسی انتقادی ایده یارادیمیک بودن فلسفه صدرایی برای علم سیاست است. مدعای نوشته حاضر خام بودن این ایده برای علم سیاست است. مستدل ساختن این ایده در شکل کنونی نیازمند اطلاعاتی مقدماتی است؛ اطلاعاتی که از فلسفه اسلامی درباره سعه و طبق دامنه نظریه های سیاسی، کشف الگوهای فلسفی و اکتشافی در موضوعات سیاسی، فقدان ارزشهای مشترک علمی مورد توافق دانشمندان علم سیاست و راه حل های پیشنهادی برای حل برخی از مشکله های سیاسی، فقدان تحقیقات سیاسی کاربردی مبتنی برعوامل مزبور نیز این ایده را به ایده ای خام تبدیل کرده است.بررسی مدعای مزبور به روش اسنادی است. نتایج پژوهشی حاصل از این کتاب برای پژوهشهای آتی در زمینه فلسفه علوم اجتماعی و مطالعات سیاسی بومی مثمر ثمر و مطلوب خواهد بود. ❇️محورهای مهم کتاب: 1) تلاش برای رفتن به سوی فلسفه علم سیاست بر اساس فلسفه اسلامی 2) فلسفه اسلامی و پارادایم‌های مسلط در علم سیاست 3) سرشت علم سیاست بر اساس فلسفه اسلامی 4) رابطه علم سیاست و علوم تجربی در فلسفه اسلامی 5) اجزای پارادایمی علم سیاست بر اساس فلسفه اسلامی ⏹برجستگی اثر نسبت به آثار مشابه: منابعی که به مطالعه فلسفه علم سیاست به طور خاص (و فلسفه علوم اجتماعی به طور عمومی‌تر) در درک معاصر انجام گرفته باشد بسیار اندک است و در این میان منابعی که با رهیافت فلسفی به این مهم پرداخته باشند نادرتر هستند. اما این امر بدان معنا نیست که نتوان عناصر مورد نیاز برای مطالعه فلسفه علم سیاست و علوم اجتماعی به مفهوم کنونی را نتوان از لابلای کلمات فیلسوفان مسلمان و کتاب‌های فلسفی، سیاسی و اجتماعی بدست آورد. به نظر می‌رسد که هر چه پیشتر می‌رویم شاهد توجه بیشتری به فلسفه علم سیاست هستیم که خود برخاسته از احساس نیاز بیشتری است که در میان نویسندگان و متفکران مسلمان به مطالعه فلسفه علم سیاست به طور خاص و فلسفه علوم اجتماعی به طور عام (به معنای جدید) احساس می‌شود. این نیاز به ویژه وقتی بیشتر تاکید می‌شود که متوجه باشیم که زبان تمدن جدید فلسفی یا علمی- فلسفی است و بنابر این برقراری گفتگو با آن لزوما از طریق فلسفی صورت پذیر می‌باشد. از این رو لازم است منابعی مطالعه انتقادی شوند که فلسفه اسلامی یا بخش‌هایی از آن را به صورت فلسفه علم سیاست یا علوم اجتماعی در درک جدید مورد مطالعه قرار داده‌اند. بنابر این نیاز به فلسفه علم سیاست رهیافت فلسفی و داشتن نگاه انتقادی ویژگی‌های عمده این کتاب هستند. ❇️مخاطب اصلی کتاب: 1️⃣ دانشجویان رشته‌های علوم انسانی 2) علاقه‌مندان به مباحث فلسفه علوم انسانی اسلامی 3) علاقه‌مندان به مطالعات پسا استعماری 🌐https://eitaa.com/lib_isca_ac_ir/259