🔰چیستی فلسفه اسلامی یار علی کرد فیروز جایی،چ1،قم: مرکز انتشارات اسلامی،1390، 287 صفحه. ⬇️خلاصه ی کتاب فلسفۀ اسلامي چيست و وصف‌ «اسلامي بودن» براي تفكر فلسفي در حوزۀ تمدني اسلام به چه معناست؟ مؤلف در پژوهش حاضر، با بررسي و نقد نظريه‌هاي مختلف در زمينۀ چيستي فلسفۀ اسلامي، به وجود «فلسفۀ اسلامي» در دنياي اسلام استدلال مي‌كند و نشان مي‌دهد فلسفۀ اسلامي نه شرح و تكرار صرف دستاوردهاي فلسفي يونانيان است و نه با معارف و آموزه‌هاي اسلام ناسازگاري دارد، بلكه فلسفه‌اي است كه گرچه مانند هر دانش ديگري از دستاوردهاي پيشينيان بهره برده، الهام‌پذيري آن از معارف اسلامي اين ميراث گران‌بها را از فلسفه‌هاي ديگر متمايز كرده و سبب اسلامي‌شدن آن گرديده است و اكنون به عنوان نمونه‌اي موفق از دانش اسلامي، الگوي پ‍ژوهشگران عرصه اسلامي‌سازي علوم انساني است. ◀️اصطلاح «فلسفۀ اسلامی» اصطلاح نوپدیدی است؛ از زمان که متشرقان دربارة فلسفۀ فیلسوفان مسلمان پژوهشی‌هایی انجام داند و به اظهار‌نظر پرداختند، این اصطلاح در کنار اصطلاحات دیگری مانند «فلسفة غربی» و «فلسفۀ مسلمانان» کما بیش به کار رفت و به دنبال آن مباحثی دربارة معنا، امکان و وجود فلسفة اسلامی مطرح شد و بدین وسیله مسئله فلسفۀ اسلامی شکل گرفت. ⏹عده‌ای این اصطلاح را بی‌معنا و مشتمل بر تناقض پنداشتند و عدۀ دیگری گرچه آن را ممکن دانستند؛ اما فلسفة موجود را مصداق آن ندانستند. عده‌ای نیز ترجیح دادند این فلسفه فلسفة مسلمین خوانده شود تا فلسفۀ غربی. برخی از اعراب نیز ترجیح دادند آن را فلسفۀ غربی بخوانند و کسانی هم آن را فلسفۀ اسلامی خواندند. ⏹اکنون پرسش این است: آیا واقعاً فلسفة اسلامی فلسفه‌ای است در کنار سایر فلسفه‌ها و اسلامی‌بودن آن چیزی بیش از یک وصف عارضی و زینتی نیست و یا اسلامی‌بودن آن معنایی جدّی و پیامی مهم دارد: نشانه‌ها و آثار اسلام را می‌توان در محتوای این فلسفه یافت؟ به دلیل وجود نظریه‌های متفاوتی که دربارة این نظریه که در بالا به آنها اشاره شد لازم است در یک پژوهش علمی این نظریه‌ها واکاوی شوند تا معلوم شود حقیقت امر چیست. 🔰آنچه اکنون ما به عنوان فلسفۀ اسلامی در اختیار داریم، فارغ از اینکه آن را چه بنامیم، ذخیرۀ ارزشمندی از دستاوردهای فکری فیلسوفان برآمده از دامن فرهنگ و تمدن اسلامی است. زندگی و بالندگی این میراث گران‌بها در این دوران وابسته به شناخت صحیح آن است. مادام که فرزندان این مرزوبوم با این دستاورد ارزشمند آشنایی کافی نداشته باشند، نمی‌توان از آنها اظهار داشت در رشد و شکوفایی هرچه بیشتر آن گام در خوری بردارند. افزون بر این حیات فرهنگی هر قومی مبتنی بر بنیادهای فلسفۀ ویژه‌ای است و بی‌تردید خود‌آگاهی فلسفی فکر و فرهنگ آن قوم را زنده‌تر و پویاتر می‌گرداند. 🔴خودآگاهی فلسفه از زاویة دیگری نیز اهمیت دارد: یکی از مسائل جدی مجامع علمی و فرهنگی در دوران حاضر مسئله اسلامی‌سازی علوم انسانی است. علوم انسانی که عموماً در مغرب‌زمین تکوّن یافت و گسترش پیدا کرد و آن گاه وارد کشورهای اسلامی شد، مبتنی بر بنیان‌های فلسفۀ خاص فرهنگ مسلّط مغرب‌زمینیان است و آنچه علوم انسانی غربی را ناهماهنگ و احیاناً متعارض با معارف اسلامی کرده است همین مبانی فلسفی آن است؛ بنابراین هم در نقد علوم انسانی غربی و هم در بازسازی و اسلامی‌کردن آنها چاره‌ای جز رجوع به فلسفۀ اسلامی نیست. بازشناسی فلسفۀ اسلامی از این جهت بسیار مهم است. پژوهشگران و اندیشمندانی که دغدغة تولید علم اسلامی را در سر دارند باید بر حقیقت فلسفۀ اسلامی واقف و از تفاوت‌های آن با فلسفه‌های دیگر آگاه باشند. ⬅️افزون بر این در کوشش برای تولید علم اسلامی و اسلامی‌سازی علوم انسانی دستیابی به منطق تولید علم اسلامی و داشتن نمونه‌ای از دانش اسلامی‌سازی شده راهگشا و راهنمای خوبی خواهد بود. چنانچه بتوان نشان داد فلسفة اسلامی فلسفه‌ای است که در عین حال که واقعاً فلسفه است و بر روش عقلی و استدلال‌های برهانی بنا شده است، در همان حال اسلامی است، یعنی نه تنها با معارف وحیانی و آموزه‌های اسلامی هماهنگ است، بلکه از آنها الهام پذیرفته است و موضوعات، مسائل، تبیین‌ها و احیاناً استدلال‌های آن کما‌بیش برگرفته از متون اسلامی است؛ در آن صورت می‌توان آن را به عنوان یک نمونه و سر مشق موفق در دانش اسلامی مطالعه و بازشناسی کرد تا دست‌کم بخشی از سازوکارهای روشمند اسلامی‌سازی علوم انسانی را از آن استخراج کرد.