آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۵ موضوع: معرف و حجت / دلالت تاریخ:
فصل [در معرف و حجت] بدانكه در عرف علماء اين فن آن تصورات مرتبه كه موصل مى‌شوند به تصور ديگر آنرا معرف و قول شارح خوانند و آن تصديقات مرتبه كه موصل شوند بتصديق ديگر آنرا حجت و دليل خوانند پس مقصود در اين فن دانستن معرف و حجت بود و شكى نيست كه معرف و حجت فى الحقيقه معانى‌اند نه الفاظ مثلا معرف انسان معنى حيوان ناطق است نه لفظ آن و حجت و دليل حدوث عالم معانى قضاياى مذكوره است نه الفاظ آنها پس صاحب اين فن را بالذات احتياج بالفاظ نيست ليكن چون تفهيم و تفهم معانى موقوف بالفاظ و عبارات است از اين جهت واجب شد بر وى كه نظر كند بحال الفاظ باعتبار دلالت آنها بر معانى فصل [بدانكه دلالت بودن شىء است بحيثيتى كه از علم به وى لازم آيد علم بشىء ديگر] پس آن شىء اول را دال گويند و ثانى را مدلول و وضع تخصيص شىء است بشىء ديگر بر وجهى كه از علم بشىء اول حاصل شود علم بشىء ثانى پس علم بوضع سببى است از اسباب دلالت و اقسام دلالت بحكم استقراء سه است اول دلالت وضعيه كه وضع را در وى مدخل است و اين در الفاظ باشد چون دلالت لفظ زيد بر ذات وى و در غير الفاظ نيز باشد چون دلالت خطوط و عقود و اشارات و نصب بر معانى كه از آنها مفهوم گردد دوم دلالت عقليه كه بمقتضاى عقل است و اين نيز در الفاظ مى‌باشد چون دلالت لفظ ديز مسموع از وراء جدار بر وجود لافظ و در غير الفاظ باشد چون دلالت مصنوع بر وجود صانع سيم دلالت طبعيه كه بمقتضاى طبع باشد و اين نيز در الفاظ يافته شود چون دلالت اح اح بر درد سينه و در غير الفاظ باشد چون دلالت حمره بر خجل و صفرت بر وجل و حركت نبض بر صحت و فساد بدن فصل [در مطابقت و تضمن و التزام] بدانكه آنچه از دلالات معتبر است دلالت لفظيه وضعيه است زيرا كه افاده و استفاده معانى در معتاد باين طريق است و اين دلالت منحصر است در مطابقت و تضمن و التزام مطابقت دلالت لفظ است بر تمام معنى موضوع له خود از اين جهت كه تمام معنى موضوع له اوست چون دلالت لفظ انسان بر معنى حيوان ناطق و تضمن دلالت لفظ است بر جزء معنى موضوع له خود از اين جهت كه جزء معنى موضوع له اوست چون دلالت لفظ انسان بر معنى حيوان تنها يا ناطق تنها و التزام دلالت لفظ است بر معنى خارج لازم موضوع له خود از اين جهت كه آن خارج لازم معنى موضوع له اوست چون دلالت لفظ انسان بر معنى قابل علم و صنعت كتابت