آنالوطیقا
#الکبری_فی_المنطق جلسه: ۶ موضوع: دلالت کلی دائمی / حقیقت و مجاز / مفرد و مشترک تاریخ: ۱۴۰۲/۸/۲۶
عبارت کبری در منطق: فصل [در احتياج التزام به دلالت كلى دائمى] مخفى نماند كه لفظ بر تمام معنى موضوع له خود بمجرد وضع دلالت كند و بر جزء معنى موضوع له خود نيز دلالت كند بواسطه آنكه فهم كل بى فهم جزء ممكن نيست لكن دلالت لفظ بر خارج لازم معنى موضوع له خود محتاج است بلزوم آن خارج موضوع له را در ذهن باين معنى كه آن خارج بحيثيتى باشد كه هر گاه موضوع له در ذهن حاصل شود آن خارج نيز حاصل شود و اگر چنين نباشد آن لفظ را بر وى دلالت كلى دائمى نباشد و پيش اصحاب اين فن دلالت كلى دائمى معتبر است و اما پيش علماء اصول و بيان دلالت فى الجمله كافى است پس لزوم عقلى نزد ايشان شرط نباشد بلكه لزوم فى الجمله بس است. عبارت کبری در منطق: فصل [هر گاه موضوع له لفظ بسيط باشد و او را لازم ذهنى نباشد آنجا دلالت مطابقت باشد بى تضمن و التزام] لكن دلالت تضمن و التزام بى مطابقت صورت نپذيرد زيرا كه ايشان تابع وضعند و هر جا كه وضع هست دلالت مطابقه نيز هست و اگر موضوع له لفظ بسيط بود و او را لازم ذهنى بود آنجا دلالت مطابقت و التزام بود بى تضمن و اگر موضوع له لفظ مركب باشد و او را لازم ذهنى نباشد آنجا دلالت مطابقه و تضمن باشد بى التزام فصل [در حقيقت و مجاز] لفظ را چون در تمام موضوع له خود استعمال كنند آنرا حقيقت خوانند و چون در جزء موضوع له يا در خارج موضوع له استعمال كنند آنرا مجاز خوانند و در آنجا احتياج به قرينه باشد فصل: [در مفرد و مشترك] لفظ را چون يك موضوع له باشد آنرا مفرد گويند و اگر زياده باشد مشترك خوانند و در هر معنى احتياج به قرينه باشد چون لفظ عين و اگر دو لفظ از براى يك معنى موضوع باشد آنرا مترادفان گويند چون انسان و بشر و اگر هر يكى را موضوع له على حده باشد آنرا متباينان خوانند چون انسان و فرس