وطن نشسته رنگ پرچمت به جان شعر من وطن تو با منی که عاشقت شدم بگو سخن وطن رسا صدایت ای همیشه سبز تا ابد بهار به‌دور از صلابت تو پچ‌پچ لجن وطن پرید تا عقاب سرسپید تو از آشیان هزار قلب مرده یافت شوق پرزدن وطن رهاست بر تن تو سرخ‌رود خون عاشقان چه زخم‌ها که داری از نبردها به تن وطن چه خارها خلیده در دل بزرگت ای عزیز چه پنجه‌ها که بر تنت دریده پیرهن وطن که رفته خون ز حنجر فدائیان تو ولی نرفته چکمۀ حرامیان بر این چمن وطن همیشه سروِ قد تو بلند و باشکوه باد هماره دشمنان هرزۀ تو ریشه‌کن وطن اگر چه ساکتم، اگر بخوانی‌ام، بخوانمت دوباره زخمه‌ای به تار جان من بزن وطن طنین نام تو ز تار و پود جان من بلند وطن وطن وطن وطن وطن وطن وطن وطن ✍🏻 کانال 👇 https://eitaa.com/joinchat/591069218Cff6306d0ee