جای خالی خطر سال هشتاد و هفت وقتی انجمن پادشاهی حسینیه سید الشهدای شیراز را منفجر کرد مدیر مرکز آموزشی که آن جا درس می خواندم می گفت باید هم حسینیه رهپویان را منفجر کنند شماها خطری برای دشمن ندارید که اینجا را منفجر کنند.ادبیاتش خصمانه بود،برای منی که رفیقم را در آن انفجار از دست داده بودم سنگین بود ،دل می زد، اما راست می گفت!انهدام مجموعه ای که آدم هایش بی خطر بودند برای دشمن خرج اضافه بود.این حرف خیلی تلخ بود اما تلخی اش به جانم نشست.از همان وقت چالش بی خطر بودن شد یکی از بُحران های زندگی ام.همیشه دنبال نسبت خودم با خطر می گشتم.... توی ذهنم خطرناک بودن به شکل یک اصل درآمده بود.یکی توی چین و چروک های مغزم می گفت :اگر خطر نداشته باشی می توانی با آرامش به مسیر پیش رویت ادامه بدهی ،آسه بروی و آسه بیایی و تلاش کنی دوتایت را بکنی سه تا و گاهی در حسرت آن چه نداری بسوزی و تا خرخره توی نکبتِ روزمرّگی فرو بروی‌ و اسم این جهنم زاقارت را بگذاری زندگی. حالا وقتی یکی شهید می شود من به خطرناک بودنش فکر می کنم!بعد به این فکر می کنم که او بین آدم های دور و برش یک شخصیت موثر بوده!خدا آدم های الکی را شهید نمی کند.و بعدش به این فکر می کنم که چقدر آدم هست که به او تعلق خاطر داشته و چقدر وقتی خوبترها می روند غمشان سنگینتر و جایشان خالی تر است!غمی که تجربه مشترک همه ما در رفتن حاج قاسم بود.حاج قاسم نازنین‌... امروز وقتی خبر شهادت مستشاران ایرانی در سوریه پخش شد، خاطرات آن شنبه شبِ انفجار رهپویان در ذهنم زنده شد!شاید بخاطر اینکه آن ساختمان را با آدم های داخلش زدند!آدم های موثر، به فضا اعتبار می دهند! شرف المکان بالمکین...... صهیونیست ها همیشه دانشمندها را می کُشند،شخصیت های اثرگذار را می کشند،آینده سازها و غیرتمندها را می کشند!وگرنه کشتن آدم های غرق در روزمرگی که هیچ مسئولیت اجتماعی برای خودشان تعریف نکرده اند یا خائن های به وطن ویا آدم هایی که سر بزنگاه حادثه ها ماموریت شماتت کردن را از زیر لحاف مامان دوزشان انجام می دهند و اصلا رسالتشان این است که هیزم جهنم دنیای مردم باشند خرج اضافه است.آدم خائن و نفهم کشتن نمی خواهد این ها مرده هایی هستند که با شش هایشان هوا را می دزدند.آدم های عادی را هم روزمرگی و عادت می کشد. شهدا عقل های یک سرزمینند.عادی زندگی نمی کنند که توی روزمرگی خودشان را گم کنند!مسئولیت اجتماعی خودشان را کشف کرده اند.حالا وقتی عقلِ کل های یک آب و خاک برای استقلال مرزها و آبادانی شهرها خون می دهند نسبت کسانی که از زیر بار مسئولیت های اجتماعی فرار می کنند و دیگران را تشویق به بی تفاوتی می کنند مشخص است!انتخابات مسئولیت اجتماعی ماست و این بار، برای ما با همه انتخابات های قبل فرق دارد وقتی امام جامعه مخالفت با انتخابات را مخالفت با اسلام می داند!اسلامی که مرزهایش با خون آدم حسابی هایی مثل شهدای امروز آبیاری شده.... ان شاالله به نیابت از شهدا یازدهم اسفندماه رأی می دهم. به قلم طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid