💚 روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همین اول صبح نیت مشهد کردم نام سلطان دلـم را به زبان آوردم شور عشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد یا رضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد هشتمین روز؛ قرار از دل ما میگیرد سحر، عطر حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هر دو حرم مهمانیست هم سر سفره ی سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت هستیم هم علی اکبری ام هم رضوی، حیرانم کفتر بام حسین و حـرم سلطانم چَشمِ من خیره به عکسِ حَرَمَت بَند شُده با چه حالی بنویسم که شده؟ حَـرَمَـت رام کـنـد قـلـب گـنـهـکـاران را بِطلب شـاهِ خـراسان دلـم از سنگ شده 🥀 به یاد شهیدمدافع‌حرم اسدالله قـربانـی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa