‍ * شعری از زبان * . @love_shahid روی اجـاق , قـوری شبنـم گذاشتم دمنوش خاطـرات تورا دَم گذاشتم شد آخرین لباس تنت , دستمال اشڪ این روضـه را برای محـرم گذاشتم گفتی ڪہ صبر پیشہ ڪن ای باغ مریمم هر روز ختم سوره ی مریم گذاشتم هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند غمهای تازه ای بہ روی غم گذاشتم هرگز تڪـان شانہ ی من را ڪسی ندید من داغ لرزه را بہ دل بـم گذاشتم تو در رڪاب حضرت زینب قدم زدی من بر رڪاب صبر تو , خاتم گذاشتم حالا مـن و یتیمـی گل های بـاغ تو قابـی ڪہ روی چادر بختم گذاشتم این خـانہ بعد رفتن تو سنگـر من است اینگونہ پـا بہ خط مقـدم گذاشتم 💔 💠 @love_shahid