اونجا کہ شمس لنگرودی میگہ : بہ حرمتِ نان نمکی کہ با هم خوردیم نان را تو ببر ؛ کہ راهت بلند است و طاقتت کوتاه نمک را بگذار برای من ¡ می‌خواهم این زخم تا همیشہ تازه بماند ..