برگی از
#تاریخ اسلام
🌟 یادداشتهای اسدالله علم (نزدیک ترین فرد به شاه مخلوع)
قسمت چهارم - مترسک بودن وزرا:
🌀علم برای این افراد دل میسوزاند و با لحنی ترحمآمیز از آنها یاد میکند: «10/8/1353 در مذاکرات شاه، کیسینجر و سفیر آمریکا، هلمز رئیس سابقسیا، شرفیاب بودند، دلم به حال [عباس خلعتبری] وزیر خارجه بدبخت خیلی سوخت. معنی عدم شرفیایی او یا هر کس دیگر از دولت این است که شاهنشاه به اینها اعتقاد ندارد. یاللعجب از این معما!»(ج۴، ص۲۷۴)
♨️ شاه تلاش میکرد تا تمامی مجاری امور به شخص وی منتهی شود هرچند که در پارهای موارد به برکناری وزرا و نخستوزیر از روند امور تحت مسئولیت خویش بینجامد.
❌ «15/12/1352: دستوراتی فرمودند که به وزارت خارجه بگویم. فرمودند هیچ مقامی غیر از من حق ندارد در کارهای وزارت خارجه مداخله کند. حتی گفتهام برادر هویدا که نماینده ما در سازمان ملل است حق ندارد به نخستوزیر گزارش دهد. »(ج۳، ص۳۱۴)
🌀بدین ترتیب مسئولان مملکتی و نخستوزیر به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور، چنان به حضیض ذلت میافتند که هیچ خاصیت و فایدهای بر حضور آنان مترتب نیست و صرفاً به چهرههایی نمایشی مبدل میگردند، طوری که علم با به کارگیری زبان نیش و کنایه ، به توصیف این وضعیت میپردازد «19/8/52: ... هر چه اعضاء و زیردستان هم پستتر و مخذول، همان بهتر است.»(ج۳، صص۲۳۹-۲۳۸)
تدوین : سیدمحمدحسین مرکبی