محسن قنبریان
📖سلسله بحث #درس_های_نهج_البلاغه جلسه پنجم ✔️نسبت نهادهای اجتماعی با نهادهای حاکمیتی در اسلام سیاسی ۱
📖سلسله درسهای نهج البلاغه جلسه پنجم /۵خرداد۱۴۰۰/ بخش اول ✔️نسبت نهادهای اجتماعی با نهادهای حاکمیتی در اسلام سیاسی ⚪️تعاریف: ۱. اسلام سیاسی: قرائتی از اسلام که قائل به حکومت اسلامی است و معتقد است حکومت در اجرای احکام اسلام و تحقق ارزشهای آن بیطرف نیست و وظیفه دارد. بلکه اصلا فلسفه وجودی اش آن است... ۲. اسلام اجتماعی: قرائتی که با حکومت مسلمانان مخالف نیست اما حاکم و حکمرانی را اسلامی نمی داند. یا حکومت را مامور اجرای احکام(بخصوص احکام معارض با مدرنیته و حقوق بشر) نمی داند. همراهی با جبهه ملی در تقابل با لایحه قصاص(سال۶۰)، مخالفت با حجاب اجباری یا الزامی و... از این جمله است *توجه: ایندو را باید بشکل طیف(کمرنگ به پررنگ) دید. لذا برخی نزدیک به هم میشوند. از نهصت آزادی تا مدرسه علوی، تا گلزاده غفوری و شاگردان، تا این تازگی آقایان نصیری و زائری و آقامیری و... در طیف پررنگ و کمرنگ اسلام اجتماعی قرار دارند. ۳. نهاد سیاسی: نهادهای سیاسی و شعب حکمرانی و هرجایی که مسئول و سیاستهایش از طریق حاکمیت معین شود؛ حتی اگر به کمک نیروی مردمی و تبرعی اداره شود(مثل شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، امام جمعه و ستاد نماز جمعه و...) ۴. نهاد اجتماعی: نهادهای مدنی و اجتماعی ای که ولو با مجوز حکومت و در چارچوبه قواعد پذیرفته شده فعالیت می کنند اما برآمده از مردم اند. مسئولین و سیاستهایش ابلاغ از بالا نیست. مثلا هیاتهای مذهبی نهاد اجتماعی و سازمان تبلیغات، نهاد حکومتی است. خیریه ها، مدنی و اوقاف و کمیته امداد حکومتی و سیاسی است. *توجه: نهادهای اجتماعی و سیاسی الزاما در تقابل باهم نیستند آنگونه که اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی بودند. مثلا معتقدین به اسلام سیاسی(حکومت ولایت فقیه برای اجرای احکام و تحقق ارزشهای اسلامی) ممکن است در نهادهای مدنی و حکومتی منتشر و در تعامل با هم باشند(۱). 🔴توجه مهم: هرچه نهاد اجتماعی و مدنی در اسلام سیاسی، کوچکتر و رنجور تر و کم اثرتر شود، برای تحقق اسلام سیاسی، سهم نهادهای حاکمیتی بیشتر می شود. به تبعِ خصوصیت ورود حاکمیتی که از بالا به پایین و با ابلاغ و اجرای خاص است، چهره غیر دمکراتیک تری از اسلام بروز می کند...(توضیح بیشتر در فایل صوتی) ⚪️نهج البلاغه، اسلام سیاسی را بانگ میزند! واضح است نهج البلاغه برای حاکم و حکومت در اسلام قواعد دارد و مداخله حکومت در اجرای احکام را هم می خواهد برای نمونه: -نامه۴۲: فرماندار خوب را کسی می شمارد که بتوان در اقامه دین به او تکیه کرد. -نامه۵۲: آیین نامه ابلاغی حضرت به فرمانداران برای اقامه نماز جماعت برای مردم با تعیین زمان دقیق آن است(مثلا نماز صبح در وقت روشنی هوا خوانده شود). -نامه۶۷: به فرماندار مکه و دستور اینکه نباید مردم مکه در موسم حج از هیچ حاجی ای اجاره بگیرند... ⚪️نهادهای اجتماعیِ اسلام سیاسی در عصر امیر المومنین قوی اند! قبل از علی(ع) هم این نهادهای اجتماعی نقش آفرین بودند. هنوز دوره فراگیری استبداد اموی و بی کار کردن این نهادها نرسیده بود. حتی گاهی وظیفه های نهاد حکومتی(مثل اجرای حد) را هم انجام می دادند! چند نمونه: -اعتراض عمومی کوفه به خلیفه دوم درباره فرماندار کوفه(سعد ابی وقاص)؛ علت: خوب بجا نیاوردن نمازهای جمعه و جماعت!(۲) -برخورد و مطالبه جدی عزل ولید بن عقبه؛ علت: آوردن جادوگر به مسجد و مستی در نماز صبح!(۳) -اخراج فرماندار(سعید بن عاص)؛ علت: ویژه خواری و تئوریزه کردن ویژه خواری بنی امیه(۴) - بحث های روشنگر با شهرک ۱۲۰۰۰نفری خوارج؛ نتیجه: کاهش خوارج به ۴۰۰۰نفر(۵) - مطالبه گری یک زن(سوده همدانی) و گرفتن حکم عزل کارگزار نامناسب. ❓چرا در ماجرای مقاومت اخیر غزه حمایت مردمی ایران ضعیف تر از کشورهای اروپایی و آمریکا بود؟! نقش حاکمیت ایران در موشک برای غزه جای خود، اما ضعیف شدن حمایت مردمی، بدیلش را تقویت می کند؛ یعنی: نه غزه نه لبنان! ❗️علت، ضعف نهاد اجتماعی برای اسلام سیاسی در ایران است. نهادهای مدنی حامی فلسطین در اروپا قوی تر از نهادهای مدنی ایران اند! چون اینجا همه چیز حتی مقابله با اسرائیل و ضدیت با آمریکا، حاکمیتی و با تصدی نهاد سیاسی انجام میشود! بدون اعلان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و اعلانهای رسانه ملی، حتی حوزه علمیه قم در قم نمیتواند اندازه یکی از شهرهای اروپایی مردم انقلابی ایران را برای فلسطین به خیابان بیاورد! این نهاد اجتماعی برای مقاصد اسلام سیاسی(محو اسرائیل) اصلا قابل قبول نیست! 🔴حرکت پاندولی نهاد سیاسی در ضعف نهاد اجتماعی ادامه در بخش دوم👇 ☑️ @m_ghanbarian