📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه ۵۳/ جلسه هفتم/ ۸مهر۱۴۰۱ حجت الاسلام محسن قنبریان فراز اخلاق رهبری (انصف الله و انصف الناس...هو للظالمین بالمرصاد) ▫️ دو معنای انصاف: 1⃣ تنصیف و نصف چیزی را گرفتن و برابری بین دو طرف. در روایت امام صادق(ع) که کسی دو دینار و دیگری یک دینار به امینی داده و یک دینار از آن گم شده بود امام فرمود: به صاحب دو دینار، یک دینار داده شود و یک دینار دیگر بین هردو نصف شود! نمونه از این انصاف در فقه ما زیاد است. 2⃣ عدالت برتر، تکمیل و تصحیح قانون در جایی که به سمت عدالت باشد. عدالتی که با توجه به اوضاع و شرایط اقناع وجدان را در پی داشته باشد. در زمانی که حکّام جور انواع مالیاتها بر مردم می بستند برخی مودیان از خمس پرسیدند امام (ع) فرمود: ما انصفناکم ان کلّفناکم ذلک الیوم: به انصاف رفتار نکرده ایم اگر در چنین شرایطی شمارا به سختی بیاندازیم( ر.ک: جواهر الکلام ج۳ص۱۲۹) اینجا بمعنی نصف کردن و تسویه نیست عدالت برتری برای رعایت نیازمند و اقناع وجدان عمومی است. ▫️ انصاف حاکم درفراز مورد بحث نامه۵۳: " انصفِ اللهَ و انصفِ الناس، مِن نفسک و مِن خاصهِ اهلک و مَن لک فیه هویً مِن رعیتک فانک الّا تفعل تَظلم" • خدا و مردم در یک کفه / حاکم، نزدیکانش و طرفدارانش در یک کفه قرار داده شده میفرماید انصاف بین ایندو رعایت کن! • این انصاف یک مستحب و فضیلت نیست یک واجب است چون می فرماید اگر انجام ندادی ظلم کرده ای • این فراز را در بحث تبارگزینی استفاده کردیم که حتی بفرض شایستگی نزدیکان حاکم و مدیر، فرزندان شایسته مردم مقدم اند! چون تسویه و تنصیف بین دو کفه حکم می کند: چون خودت مدیر یا حاکمی، فرزند و داماد تو کفه تورا سنگین می کند و باید فرزند مردم را حکم بزنی!(اگر فرزند مردم شایسته تر است که بدتر) - در معنای دوم انصاف، بطریق اولی فرزند مردم مقدم است • نه فقط در گزینش بلکه در همه موارد باید این انصاف لحاظ شود. حاکم مشروع باید بین دوستداران و طرفدارانش با مردم عادی انصاف رعایت کند. ▫️ آثار وخیم عدم رعایت این انصافِ واجب: 1⃣ این ظلم به بندگان خدا، خداوند را دشمن حاکم می کند!(ومن ظلم عبادَالله کان اللهُ خصمه دون عباده) "دون عباده" می خواهد دو نکته را بگوید: - خدا همه دشمنی را خود بر می دارد! - قبل از رسیدن مردم مظلوم به دشمنی، خدا دشمن میشود! 2⃣ عذر و حجت حاکم باطل میشود دیگر پذیرش نمیشود(ومن خاصمهُ اللهُ ادحض حجّته) 3⃣ جنگ خداوند با حاکمی که آن انصاف را ترک کرده تا وقتی که: حکومتش گرفته یا توبه کند(وکان لله حرباً حتی ینزع او یتوب) چنین رویه ای بیشترین چیزی است که موجب تغییر نعمت و تعجیل نقمت میشود(ولیس شیئ ادعی الی تغییر نعمه الله و تعجیل نقمته من اقامه علی ظلم) - "اقامه علی ظلم" با "اقامه الظلم" فرق دارد اینجا حاکم عادل و مشروع است دنبال اقامه نظام ظلم نیست. اقامه بر یک ظلم پیش می آید اما همین را می فرماید به تغییر نعمت فرامی خواند! • فانَّ الله سمیع دعوهَ المضطهدین و هو للظالمین بالمرصاد: عجیب است! عدم رعایت انصاف حاکم با مردم را ظلم و آن مردم محروم از انصاف را مضطهد می خواند! مضطهد پایمال شده است یعنی با همان عدم انصاف او پایمال شده نه اینکه احیانا برای مطالبه حقش آمده و دوباره سرکوب شده باشد! می فرماید: خداوند شنونده درخواست پایمال شدگان و برای ظالمین(همو که انصاف نورزیده) در کمین گاه است! ⬅️ اخلاق حاکم و مدیر در فرهنگ نهج البلاغه بسیار سخت گیرانه است... * تفصیل را در فایل صوتی بشنوید ☑️ @m_ghanbarian