کتاب را که می‌خواند گفت: بابا! گفتم: جانِ بابا گفت: اینجا نوشته تو اگر دعام کنی حرفم بیشتر پیش خدا در رو دارد گفتم: من و ننه‌ات که صبح تا شب داریم دعات می‌کنیم گفت: آن را که می‌دانم می‌خواهم دعا کنی دعایِ من به گوش خدا برسه دعا کردم،آخرش هم به آسمان گفتم: فقط تا حدّی که داغش را نبینم!