احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 33 ✳️✳️ ⬅️ بررسی فرضیه عدم فرود و پیامدهای آن در این بخش به مبحث کوتاهی با طرح یک
34 ✳️✳️ ⬅️ در ۱۵ آوریل ۱۹۶۹ یک فروند هواپیمای مراقبت و شناسایی EC-121 متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در حال انجام دادن یک مأموریت شناسایی بر فراز دریای ژاپن هدف موشک یک فروند میگ ـ ۱۷، متعلق به نیروی هوایی کره‌شمالی، قرار گرفت و تمامی ۳۱ سرنشین آمریکایی آن کشته شدند. هواپیمای فوق در حین پرواز اندکی به سمت سواحل کره‌شمالی منحرف شد که در ۵۰ مایلی (۹۰ کیلومتری) بلافاصله با اخطار شدید رادار مبنی بر ترک منطقه روبه‌رو شد. از دید دولت کره‌شمالی، نیروی دریایی آمریکا به مدت دو سال در این منطقه مستقر بوده و سه ماه قبل از حادثه هم دویست پرواز مراقبتی در حوزه استقرار خود انجام داده بود. بنابراین، هیچ توجیهی برای اشتباه غیرعمدی و ناآشنایی با منطقه در ورود به حریم هوایی کره‌شمالی وجود نداشت. گرچه نیروی هوایی و دریایی آمریکا و همچنین رادارهای مستقر در کره‌جنوبی و ژاپن تمامی تحرکات و واکنش‌های کره‌شمالی را زیر نظر داشتند و حتی پرواز ناگهانی دو فروند میگ ـ ۱۷ را هم کشف کردند، تصور بر این بود که این پرواز جنبه نمادین دارد و خطری متوجه حضور نیروهای آن‌ها نخواهد شد. برای دقایقی رادارهای آمریکایی، جنگنده‌های میگ را گم کردند تا این که ناگهان آن‌ها را در یک پرواز جمع در کنار هواپیمای EC-121 مشاهده کردند. خدمه آمریکایی هواپیما، از طریق سامانه‌های ارتباطی خود، احتمال خطر و حمله جنگنده‌های کره‌ای را به مراکز فرماندهی اعلام کرد و خواستار لغو مأموریت و بازگشت به پایگاه خود شد. EC-121 هرگز پاسخ خود را دریافت نکرد، زیرا دقایقی بعد از روی صفحات رادارها محو شد و پروازهای آلرت از جمله دو فروند جنگنده F-102A سقوط آن را تأیید کردند. گرچه دولت کره مدارک لازم مبنی بر رهگیری، اخطار و الزام به خروج EC-121 را به دادگاه ارائه داد، ولی ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا، هرگز نپذیرفت که این هواپیما در مرزهای هوایی کره شمالی پرواز کرده است. خوانندگان عزیز ملاحظه می‌فرمایند که هر در دو حادثه یک نقطه مشترک وجود دارد و آن «اخلال در امنیت ملی کشور» است. گرچه جامعه جهانی انهدام هواپیمای مسافربری را به شدت محکوم کرد، افراد یا مراکزی که فرمان شلیک به هر دو هواپیمای بویینگ ۷۴۷ کره جنوبی و EC-121 امریکایی را صادر کردند، هرگز تبعات ناشی از این اقدام و بازتاب سیاسی ـ نظامی آن را مدنظر قرار ندادند. آن‌ها فقط و فقط نگران این موضوع بودند که هرگونه تعلل، چشم‌پوشی از واقعیات و یا تردید در تصمیم‌گیری ممکن است به بهای زوال حیثیت و امنیت ملی کشورشان تمام شود. بنابراین، با پذیرش تمامی پیامدهای حاصل از یک اقدام خطرناک و پس از گذر از ضوابط و مقررات بین‌المللی، آخرین و بدترین راه‌حل موجود را در انهدام هدف دیدند و آن را عملی کردند. اما هنوز به سؤال مطرح شده در ابتدای بحث پاسخی داده نشده است. نگارنده شخصاً طی ملاقاتی با تعدادی از خلبانان محترم نهاجا (اعم از شاغل و بازنشسته) این سؤال را مطرح کردم که اگر شما به عنوان یک خلبان مجرب، در موقعیت آلفا (خلبان اف۴) با سماجت خلبان مسافربری در عدم فرود اجباری قرار می‌گرفتید و سرانجام، مأیوس از تلاش خود، هدف پرنده را در حال گریز و خروج از کشور می‌دیدید و با توجه به باورهای اسلامی و آموزه‌های دینی، در صورتی که دستور شلیک می‌گرفتید، چه می‌کردید؟ گرچه پاسخ‌ها از منظر کیفی حاوی مطالب جالب توجهی بود، اکثر سؤال‌شوندگان در یک نقطه اشتراک نظر داشتند:?«اقتدار یک ملت و یک نظام و امنیت میلیون‌ها ایرانی بسیار مهم‌تر از این گونه مسائل است. من بدون تردید شلیک می‌کردم.» ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o