👨🏫 پدر تعلیم و تربیت ایران: از اخراج از کلاس تا بازیابی روحیه و موفقیت!
🌱دکتر غلامحسین شکوهی ملقب به پدر تعلیم و تربیت ایران روایت می کند:
🎒وارد کلاس اول دبیرستان شده بودم، ساعت اولی که درس زبان فرانسه داشتیم از خوشحالی روی پا بند نمی شدم. خیلی احساس غرور می کردم. معلم فرانسه وارد کلاس شد. در مشهد درس خوانده بود و می گفتند تمام لاوروس را حفظ است. روز اول درس داد و جلسه بعد یکی از دانش آموزان را صدا زد پای تخته. دانش آموزی بود قدبلند و سیه چرده که سرش از تخته سیاه گذشته بود. معلم هم آن طرف ایستاده بود. جثه کوچکی داشت، گفت: الفبا را بگو. دانش آموز شروع کرد به گفتن حروف، به حرف «او» که رسید، دهانش را غنچه کرد، همه خندیدند.
💢معلم شاید فکر کرد که باید کاری بکند تا بتواند کلاس را بعد از این اداره کند. من از همه کوچکتر بودم و در ردیف جلو نشسته بودم. به من گفت: چرا خندیدی، گفتم همه خندیدند! گوش مرا گرفت و از کلاس بیرون کرد.
این اولین باری بود که در مدرسه به من توهین می شد. برخورد معلم فرانسه باعث شد من که همه درس هایم بسیار خوب بود، دیگر در تمام دوره دبیرستان فرانسه یاد نگرفتم.
📌چند سال بعد که وارد دانشسرای عالی شدم، معلم فرانسه ما خانم نفیسی بود، من که تا آن زمان معلم زن نداشتم، خجالت می کشیدم. پیش خودم گفتم، الان خانم نفیسی هم می فهمد که من بیسوادم و فرانسه بلد نیستم. چند جلسه گذشت؛ یک روز گفت: شما باید انشا هم بنویسید؛ تب کردم؛ من انشا بنویسم؟!. آن هم به زبان فرانسه؟! رفتم خیابان بوذر جمهوری، هرچه کتاب فرانسه پیدا کردم، خریدم. ۱۶ آذرماه آمد. دانشگاه شلوغ شد و کلاس ها تعطیل شد. من تمام دو هفته را انشا می نوشتم که آبروی خودم را پیش معلم فرانسه نجات بدهم.
بالاخره، انشا را دادیم به خانم، گذاشت توی کیفش. من هم یک هفته به کیف خانم فکر می کردم. هفته بعد خانم معلم آمد؛ کیفش را روی میز گذاشت و ورقه ها را درآورد. گفت: شکوهی کیه؟ به خودم گفتم: ای وای خانم هم فهمید. اما خانم نفیسی گفت: شکوهی، خوب انشایی نوشتی. بار من سنگین شد، از آن به بعد من بهترین شاگرد کلاس فرانسه شدم. از خانم نفیسی هم در امتحان دو تا ۲۰ گرفتم. معلم تأثیر عجیبی روی شخصیت دانش آموز دارد.
❤️
@maadar_khoob