🔴 امروز اَمنتریم یا دههی ۶۰ و ۷۰ ؟!!
اواسط دههی هفتاد بود و من اول راهنمایی بودم. هر روز ساعت حدود ۶.۰۰ صبح ۱۰ دقیقه پیاده میرفتم تا به ایستگاه اتوبوس برسم و برم مدرسه و از فوتبال اول صبح جا نمونم! 😁
اون زمان تمام اتوبوسها مال شرکت واحد بود و همه رانندهها کارمند دولت. یه روز نمیدونم برای چی رانندهها اعتصاب کرده بودن و اوضاع خیلی ناجور بود. اگه تو حالت معمول هر ۷-۸ دقیقه یه اتوبوس میومد، اون روز هر ۲۰-۲۵ دقیقه و به همین دلیل تا خِرتناق پُرِ پُر بود!! و طبیعتاً توی ایستگاهی که ما بودیم نمیایستاد.
ساعت حدود ۶.۵۰ دقیقه شده بود و زنگ مدرسه ما ۷.۳۰ میخورد. منم کلاً ۲۵ تومن پول توی جیبم بود. دقیقا به اندازه کرایه خیابون نبرد بود. ماشین سوار شدم و رفتم چهارراه کوکاکولا، نمیدونم چرا تصمیم گرفته بودم هر جور شده برسم مدرسه. از اونجا تا چهارراه آبسردار که مدرسهمون بود رو با یه کولهپشتی پر از کتاب دویدم. پنج دقیقه قبل از اینکه زنگ بخوره رسیدم مدرسه و یادمه رفتم آب زدم به سر و صورتم. تمام صورتم سرخِ سرخِ سرخ بود ...
(الآن توی نقشه نگاه کردم و دیدم این فاصله دقیقاً ۴ کیلومتره 😎)
اون زمان تلویزیون دو تا شبکه بیشتر نداشت و شبکه دو، حدود دو ساعت بعد از ظهرها برنامه کودک نشون میداد! فکر میکنید دو ساعت قبل از شروع برنامه کودک هر روز چی نشون میداد؟!
دو ساعت تمام، تصویر و اسم و فامیل گمشدگان!!
بله، حدود ۱۲۰ دقیقه، هر روز تصویر افرادی رو که اون یکی دو روز توی کشور گم شده بودند رو نشون میداد. هر تصویر رو هم اگه یک دقیقه نشون میداد، میشد روزی ۱۰۰-۱۲۰ نفر!
اما ماها و خانوادههامون خیلی خیلی امنتر بودیم ...
واقعیت اینه که جامعهی ما نسبت به ۲۰ سال قبل بسیار امنتر شده. الآن یک نفر توی کشور گم میشه، مردم تا چند هفته درگیر هستند و فشار روحی رو تحمل میکنن. این رو چی جوری میشه تحلیل کرد؟!
به نظرم بین امنیت و احساس امنیت، کاملاً تفاوت وجود داره. جامعه در گذشته، ناامنتر بود اما احساس امنیت بیشتر بود. امروز جامعه امنتر هست اما احساس ناامنی به شدت بیشتره که البته علل مختلفی داره، اما به نظرم مهمترینش به رسانهها و نوع استفادهی ما از رسانهها برمیگرده.
یه مثال بزنم تا تفاوت این دو تا خیلی بهتر براتون ملموس بشه.
یکی، دو ماه قبل رو تصور کنید. کرونا تعداد مبتلایانش شاید به یک سوم امروز هم رسیده بوده. یعنی زیر ۱۰۰۰ نفر مبتلا در روز اما همه به شدت از اون میترسیدیم و سعی در مراقبت بیشتر داشتیم. امروز آمار مبتلایان به کرونا نزدیک به ۳۰۰۰ نفر در روز هست اما انگار ترسمون ریخته و خیلی راحتتر همه جا میریم و میایم!!
آیا خطر کرونا کمتر شده؟! ظاهراً که اینطور نیست، حداقل شدت ابتلا به هیچ عنوان کمتر نشده.
امنیت یه چیزه و احساس امنیت یه چیز دیگه. اینکه چرا امروز احساس ناامنی بیشتری داریم از رسانه گرفته، از شرایط اقتصادی و مدام گرونتر شدن اجناس گرفته، از ناامنیهای اجتماعی گرفته، از اغتشاش و به هم ریختگی اجتماع گرفته، از داعش و ترس از تحریم گرفته، از دلار و سکه و بورس گرفته، از پیجها و کانالها گرفته تا پویا و اخبار و ... تلویزیون رسمیمون!
بهش فکر کنید که چرا اینجوریه و چرا ما برای استفاده ازش تدبیر نمیکنیم؟!
#حمید_کثیری
❤️
@maadar_khoob
🔴 بچهها توی کوچه بازی کنن یا نه؟!!
شاید اگر دههی شصت یا هفتاد بود، بازی در کوچه یه موضوع کاملاً بدیهی بود و اصلاً جایی برای فکر و سوال وجود نداشت اما الآن اینطور نیست! (خود این موضوعیه که چرا اینجوری شد ولی الآن محل بحث بنده نیست اما شما حتماً بهش فکر کنید)
اکثر افراد وقتی ازشون میپرسند چرا نمیگذارید کودکتون توی کوچه بازی کنه، دو تا دلیل میارن:
1️⃣ بحث امنیت، خصوصاً امنیت جنسی!
2️⃣ تربیت نامناسب در کوچه
اولاً بدونیم که هیچ چیزی به اندازه تعامل با همسالان موجب رشد بچهها نمیشه. بچهها در بازیهاشون، قهر و آشتیهاشون، دعواهاشون، بگو مگوهاشون و ... چیزهایی رو یاد میگیرند و مهارتهایی بهشون اضافه میشه که در حالت معمولی ممکنه تا چند سال طول بکشه و شاید گذر زمان هم نتونه اون یادگیریها رو ایجاد کنه. خیلیا میگن بازی با همسالان برای
#رشد_اجتماعی کودک مفیده اما شخصاً معتقدم به ابعاد دیگرِ رشدی هم کمک میکنه و صرفاً مسئله رشد اجتماعی نیست.
تجربیات جدیدی که هر روز ممکنه در کوچه و تعامل با بچههای دیگه به وجود بیاد، تقریباً ناب و تکرار نشدنی هست. دیدن سوسک، مارمولک، کرمهای توی خاک، دستشویی پرندهها، بالا رفتن از درخت برای توت خوردن، برخورد محکم توپ توی صورت، دعوا سر اینکه چرا از جلوی خونه ما رد شدی، دوچرخه بازی و زمین خوردن، زخم و زیلی شدن به خاطر شیرجه زدن روی آسفالت یا کشیده شدن به درخت، دنبال گربه کردن، زیر ماشین رفتن برای در آوردن توپ، دفاع از بچههای کوچیکتر تو بازی، کثیف شدن هر روزهی لبا