🔹️نقل کرده‌اند: دریکی از سال ها ، مرحوم شیخ مرتضی زاهد در روز شهادت حضرت حضرت فاطمه زهرا(س) بربالای منبربود. آن روز آقایان در داخل اتاق ها حضور داشتند وجمعی از خانم ها درگوشه ای از حیاط نشسته بودند.در اواسط جلسه ناگهان شدیدی شروع به باریدن کرد. خانم هایی که درحیاط نشسته بودند می خواستند خودشان را جمع وجور کنند وهمهمه و سرو صدایشان بلند شد. درهمین لحظه آقا شیخ مرتضی سرش را کمی به سوی آسمان بلند کرد وبه آرامی گفت: «مگر نمی بینی ⁉️ نبار ‼️» آقا شیخ مرتضی دوباره به ادامه ی صحبت هایش مشغول شد. کم کم سروصدای خانم ها فرو نشست وما هم که داخل اتاق بودیم متوجه شدیم دیگر خبری از باران نیست. 🔻جلسه به پایان رسید و مردم درحال رفتن بودند.درموقع بیرون رفتن ازخانه، همه خیال می کردند باران دوباره شروع به باریدن کرده است، ولی من ناگهان به صورت تصادفی، به یک پدیده ی بسیار شگفت واقف شدم. ابتدا شک کردم ولی دوباره برگشتم و با دقت، داخل و خارج از خانه را نظاره کردم. آنچه را می دیدم بسیار واضح و آشکار بود! 👈بیرون از خانه ودرهمه جا باران می بارید و فقط در فضای آن خانه باران نمی بارید!! 💠 و من تازه متوجه شدم که بعد از آن دعای آقا شیخ مرتضی زاهد، درهمه این مدت باران درحال باریدن بوده است و فقط در فضای آنجا باران نمی باریده است!! آن روز به غیر از من، سه چهار نفر از دوستان نیز به این پدیده خارق العاده پی برده بودند! 📚آقا شیخ مرتضی زاهد ص69 🔗جهت پیگیری بیشتر : ( @taghriraterozaneh ) 📱 @maaref_dini