🌗 ابراهیم،قربانی ابراهیم ✍ حجت الاسلام حسین ثنایی (پژوهشگر، از همراهان نشریه) 🔹عید در نگاه نخست یادآور مناسبت های شادمانانه است و همین معنا در ذهن ارتکاز دارد؛ اگر فطر باشد، یادآور گذر از حلقه امتحان دشوار رمضانی است و لب فروبستن حتی از اولین نیازها و دست شستن از خوردن و آشامیدنی که بی شک منطبق با خواست و طبیعت نه هر انسان که هر جانداری است. غدیر یادواره شادمانی ولایت است؛ مبعث، زمانه برانگیختگی انسان است و رهیدن از فرودست جهل به تعالی خرد. 🔸اما قربان یادآور بردن پسر نازدل - اسماعیل باشد یا اسحاق- به قربانگاه است و موعدی که در آن آدمی به کشتن فرزند، برابر چشمان حیرت زده خود و او، تجهیز می گردد! هرچند آن نقشه، رنگ واقعه نپذیرفت و بدلی از ماورا برای قربانی آورده شد. این موعد واجد کدام شادی و شادمانی است که نام عید به خود گرفته است؟! 🔹عید و اعیاد آهنگ بازگشت را در ذهن و ضمیر انسان به پژواک می آورند و اگر نوروز باستانی ایرانی را عید می خوانیم، طبیعت را پس از یک خواب طولانی زمستانه، در حال رهایی، زیبایی، شکوفایی و بازگشت طربناکانه می یابیم. همه مناسباتی که نماد و نشانه بازگشت آدمی به اصالت و فطرت خویش باشد، عید است . آدینه را روز آفرینش انسان خوانده اند و جمعه- روزی که در جمع جمیع خلایق، آدمی لباس آفریدگی بر قامت خویش دید- عید است و یادواره عصر آیینگی انسان که به "قالوا بلی" مفتخر گردیده بود. 🔸قربان بر این منوال، یادآور رستن انسان از تعلقات خویش است و دریدن همه حجاب ها که: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز به راستی ابراهیم در آن فرمان، به قربانی کردن خویش ماموریت یافته بود و اسماعیل( یا اسحاق به روایت اهل کتاب) همه وجود ابراهیم بود. در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به امام مجتبی می خوانیم که امام علیه السلام او را جزء وجود خویش بل کل وجود خود یافته است و اسماعیل نیز همه وجود ابراهیم بوده؛ و لذا ابراهیم گویی به قربانی کردن خویش دستور گرفت و چون سرفراز از بریدن سر تعلقات خویش بیرون آمد، شادمانی آن که محصول مجاهدت پدر است، پسران و مسلمانان را نیز شادمان می کند و به الگوگیری از آن مهربان دعوت. 🔹مهم ترین تعلق آدمی، حب بقا است و ابراهیم به وجود اسماعیل بقا می یافت، لذا باید به سخن کریمه: "حتی تنفقوا مماتحبون" برای رسیدن به فوز "بر"، آن دوست داشتنی ترین را قربانی می کرد که در این آزمون مردافکن، فیروزمند شد. اگر از آنچه در متون دینی ما آمده که اسماعیل را مصداق به قربانگاه رفته می داند، بگذریم، لابد اسحاق که فرزند نورس تر بوده و از همسری خویشاوند و در کهنسالی ابراهیم به او ارزانی شده بود، پدر، تعلق خاطر بیشتری بدو داشته و اگر ازین جنبه به ماجرا نگریسته شود، روایت اهل کتاب توجیه پذیر می گردد؛ هرچند به توجیه و استدلال نمی توان تاریخ ساخت! 🔸پس ابراهیم، خود را قربانی کرد و آنچه در فضیلت عید قربان آمده و بر قربانی نمودن که نماد آن فضیلت است، همه بر قربانی کردن خود فرد دلالت دارد، خودی که خود فروتر است و مانع شکوفایی خود برتر انسان. همیشه شنیده ایم که خداوند در روز عرفه، اول به زائران حسین(ع) می نگرد و سپس به حاجیان خود و اگر عرفه، باب الورود قربان است، یعنی قربانگاه اصلی کربلاست که در آن، انسان از همه تعلقاتش گذشت و دامن تکانید که چیز دیگری ندارد و آن دامن و جامه نیز، قربان شد و انسانی که به خواست خود، به قربانگاه آمده بود، پیشوای قربانیان بود، آنانی که: سرها بریده بینی، بی جرم و بی جنایت و جرم شان، تنها از خود رستن بود و شب عید قربان، زیارت آن قربانیان توصیه شده است و زیارت پیشوایی که فدیه اسماعیل شد. 🔹راستی خداوند برای زمین و آسمان کجا واژه "عظیم" را به کاربرده است؛ با آن همه ابهت، شکوه، قلمرو و حیرت آفرینی؟! پس چگونه می تواند قوچی را به صفت عظیم: " فدیناه بذبح عظیم"( صافات، ۱۰۷)بستاید؟ پس حتما بطنی در کار است. خداوند به پیامبر کوثر می بخشد و در ازایش می گوید نماز بخوان "وانحر"، گفته اند یعنی شتر قربانی کن! آیا دوام کوثر و برکت بخشی آن با قربانی شتر محقق می شود؟ اگر زینب در کنار قربانی این جمله را گفته باشدکه :" تقبل منا هذا القربان"، وانحر سوره کوثر معنایابی می شود و اگر در زیارت ناحیه آمده است: "السلام علی المنحور فی الوری" شاید بهتر توانسته باشد وانحر را مصداق یابی کند و آن قربانی را که به صفت عظیم ستوده شده، باز نمایاند. 🔸ابراهیم علیه السلام از آن قربانی بازماند و لذا به دنبال اطمینان می گردد و در ماجرای چگونگی نشر مردگان از" ولکن لیطمئن قلبی" سخن می گوید، ولی به تصدیق امام صادق علیه السلام، مصداق آیات آخر سوره فجر، حسین علیه السلام است که مخاطب به 👇👇👇