🔸 مردم كوفه و نفرين سالار شهیدان به عكس موارد ديگر كه دعاهاى امام حسين(علیه السلام) ناظر به اشخاص بود، در يك مورد بسيار عبرت آموز امام در مواجهه با درنده خويى هاى كوفيان همه آنان را مورد نفرين خود قرار داد. هنگامی كه ابوالحتوف تيرى بر پيشانى امام زد امام تير را بيرون كشيد و خون بر چهره ايشان جارى شد و چنين فرمود: خدايا! حالِ مرا ميان اين بندگان معصيت كارت میبينى، خدايا همه آنان را بیكم و كاست بكش و هيچ يك از آنان را بر زمين باقى نگذار و هرگز آنان را نبخش! آنگاه با صداى بلند فرمود: اى امت بدكار، چه بد با عترت محمد پس از او معامله كرديد... سوگند به خدا من اميدوارم كه خداوند مرا به شهادت گرامی دارد، آنگاه به خاطر من از شما از جايى كه در نمی يابيد، انتقام گيرد. شخصى به نام حصين گفت: اى پسر فاطمه به چه چيز خداوند به خاطرت از ما انتقام بكشد؟ امام فرمود: شما را به جان هم اندازد و خون شما را بريزد و از هر طرف عذاب را بر شما فرو بارد. اين نفرين كه به گواهى تاريخ به چيره شدن حجّاج بن يوسف ثقفى به عنوان والى كوفه از سوى وليد بن عبدالملك اشاره دارد، به صورت صريح ترى در پيش گويى هاى حضرت امير(علیه السلام) نسبت به مردم كوفه نيز آمده است. آن حضرت در اين باره چنين فرمود: أما والله ليسلطنّ عليكم غلام ثقيف الذيّال الميّال يأكل خضرتكم و يذيب شحمتكم؛ به خداى به زودى مردى از ثقيف بر شما چيره شود. مردى سبك سر، گردنكش و ستمگر كه مالتان را ببرد و گوشت تان را آب كند. مقصود از «غلام ثقيف» حجّاج است كه از قبيله ثقيف بود. دوران سلطه حجّاج كه نماد سفّاكى در تاريخ است تلخ ترين دوران قابل تصور براى مردم كوفه بود و هزاران تن در اين دوران قتل عام شدند و عذاب و نقمت از هر سو بر مردم باريد. در زندان حجاج 50 هزار مرد و 30 هزار زن بسر میبردند كه 16 هزار تن از آنها بی لباس بودند. زندان حجّاج سقف نداشت و زندانيان اجازه نداشتند براى گريز از آفتاب سوزان به سايه ديوار پناه برند. 📚 برگرفته از کتاب «پیشوای روشنایی» اثر استاد علی نصیری eitaa.com/alinasirigilani