شخصی به نام "عبدالله بن وهب راسبی لعنة الله علیه" در جنگ خوارج به میدان آمده و فریاد زد: ای پسر ابی طالب (جل جلاله و عظم الشأنه)! به خدا سوگند ازین معرکه باز نخواهم گشت تا اینکه یا کشته شوم یا تو را بکشم ، پس مردم را رها کن و به جنگ تن به تن با من بیا. هنگامی که حضرت رب الأرضین مولی الموحدین امیرالمؤمنین علي العظیم جل عظمته صدای او را شنیدند ، لبخند زدند و فرمودند: خدا او را بکشد ، چه کم است حیای او. آیا او نمی داند که من هم‌پیمان شمشیر و یار نیزه ام؟! پس گویا از زندگی سیر شده است یا طمع کاذبی دارد. سپس حضرت آیت الله العظمی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و آله بسوی او حمله کردند و او را کشته و به سایر مقتولین اضافه اش کردند. بحارالأنوار ، ج ٣٣ ، الصفحة ٣٩٤