🍃شرح هفت شهر عشق عطار نیشابوری🍃 منزل اول :طلب 👈قسمت چهاردهم 🌸مراتب مجاهده در مرحله‏ اى از مراحل سلوك هم مجاهدت سالك در اين است كه علاوه بر انجام دادن واجبات و ترك محرمات و معاصى، و علاوه بر ترك لذات مباح و قطع علقه‏ها، در همه اوقات و احوال به ياد حضرت مقصود بوده و ذكر دائم نيز داشته باشد، و از «غفلت» اجتناب كند، و هيچ وقت جناب او را فراموش نكند، يعنى جانب مطلوب خويش را از اين جهت هم مراقبت كند كه «دل» على الدوام در ذكر او باشد، زيرا اين، مقتضاى طلب صادق، و مقتضاى اراده لقاء و شهود است. وظيفه عبودى سالك در اين مرحله به او مى‏گويد اگر حضرت حق را طالبى، هرگز نبايد از او غفلت كنى و او را فراموش نمايى. چگونه مى‏شود طالب او باشى، و از ياد او غافل شوى، و به غير او روى بياورى، آن هم در محضر او، و در حضرت علم و اطلاع او؟! در مناجات الراجين حضرت  زين العابدين سلام الله عليه مى‏خوانيم: «اى خدايى كه قصد كنندگان او به رحمت واسعه او به سعادت رسيدند، و طلب مغفرت كنندگان از او هرگز به نقمت او به شقاوت دچار نگشتند. خدايا، چگونه تو را فراموش كنم در حالى كه تو هميشه ياد كننده‏ام بوده‏اى، و چگونه از تو غفلت كنم و روى به غير تو بياورم در حالى كه تو مراقب من هست؟!». در اين مرحله از سلوك، به طورى كه اشاره شد، مجاهدت سالك، يعنى مراقبت يا مراقبه او در اين خواهد بود كه «دوام ذكر» نيز داشته باشد. زيرا كه وى براساس اشارتهاى ربوبى به اين حقيقت وقوف كامل پيدا مى‏كند كه حضرت معبود على الاتصال او را ياد مى‏كند، و به سوى خود مى‏خواند، و اين، گناه بزرگى است كه جناب او بنده ‏اش را ياد كند و وى را بخواند، و بنده غافل از حضرت او باشد، و غير او را ياد كند. و نيز، به اين حقيقت وقوف پيدا مى‏كند كه حضرت حق بر ظاهر و باطن وى ناظر و مراقب است تا معلوم شود وى در طلب خويش صادق است يا نه؟ و اين، خلاف صدق طلب است كه بنده به خود اجازه غفلت از حضرت مقصود را بدهد، و او را فراموش كند. مگر نه اين است كه مطلوبى جز او ندارد، و مقصودى جز لقاء او. هواى كوى تو از سر نمى‏رود، آرى غريب را دل سرگشته با وطن باشد و در مرحله‏اى از مراحل سلوك، مجاهدت سالك، علاوه بر همه آنچه در مراحل قبل به آنها اشاره شد، در امور بسيار عميق و دقيقى نيز هست، يعنى بايد جانب حضرت معبود را در خصوص آنها هم مراقبت كند، امرى كه نه تنها در الفاظ و مفاهيم نگنجد، بلكه از حفظه اعمال و ملائكه‏اى كه كاتب حركات ظاهرى و باطنى هستند نيز مخفى، و از حساب آنها خارج است، و خداى لطيف و خبير خود به آنها آگاه و بر آنها شاهد مى‏باشد. حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه در دعاى كميل آنجا كه از خداى متعال طلب مغفرت در خصوص گناهان مى‏كند، در ضمن گناهان به گناهان و قصوراتى اشاره مى‏نمايد كه از حفظه و كاتبين اعمال با كرامتى كه دارند مخفى بوده، و خداى متعال خود آگاه به آنها و شاهد آنهاست، و به رحمت خود آنها را مخفى نگه داشته، و به فضل خود آنها را ستر فرموده است.در اين دعا چنين مى‏خوانيم:«... و از تو مى‏خواهم اى خدا، كه در اين شب و در اين ساعت، ببخشى براى من هر سيئه‏اى را كه امر فرموده‏اى كرام كاتبين ثبت كنند، ملائكه‏اى كه تو آنها را براى حفظ همه آنچه از من سر مى‏زند مأمور ساخته، و آنها را با اعضاء و جوارح من شهادت دهندگان بر اعمال و حركات من قرار داده‏اى، و تو خود از وراى آنها مراقب من بوده، و بر آنچه از آنها مخفى مانده نيز شاهد بوده‏اى، و به رحمت خود آنها را پنهان داشته، و به فضل خود آنها را ستر فرموده‏اى...». از اين جملات بر مى‏آيد سالك در سلوك عبودى خويش به مرحله ‏اى مى‏رسد كه در مقام عبوديت، به طورى كه اشاره شد، وظايف بسيار دقيق پيدا مى‏كند كه قصور در آنها به مقتضاى آن مرحله از گناهان دقيق به حساب مى‏آيد، گناهان دقيقى كه به لحاظ دقت از حيطه كتابت حفظه اعمال خارج است، و خداى متعال خود شاهد بر آنهاست، و سالك الى الله بايد در خصوص آن وظايف دقيق هم مجاهدت داشته باشد، و جانب حضرت معبود را از اين جهت نيز مراقبت كند. 📚منبع :مقالات جلد سوم .از مرحوم ایت اله محمد شجاعی https://eitaa.com/maarefquran13951