حضرت عیسی(ع) از گذر می کردند. گوری را دیدند که از او سعله ور میشود.حضرت دورکعت نماز به جا آورده و را برگور زد.گور شد. شخصی را در میان آتش دیدند و به او فرمودند:«ای مرد چه کرده ای که به این سخت گرفتار شدی❓» آن مرد گفت:(یاروح الله! من مرری بودم که به مردم می کردم.چون وفات کردم ومرا دفن کردند ،از حضرت حق رسید که وی را بسوزانید. از ان روز تا کنون مرا می سوزانند). حضرت نگاهی کرد. وعظیم الجثه در گور وی دید. پرسید:ڪه با این چه میکنی❓ آن مار گفت: از زمانی که اورا کردند از وی نبوده ام، همراه با که اگز قطره ای از ان به بریزد تمام آب ، شود. شخص گفت: یا روح الله❗️ازحق تعالی درخواست کن تا بر من نماید. حضرت نیز از طلب مغفرت فرمودند. رسید که هر کس از پس مردم رود ما او را کنیم که کس دیگر چنین عذابی نکرده باشیم.اما چون تو از ما درخواست کردی ، ما او را به تو بخشیدیم. (ع)به آن مرد گفت: می خواهی که با من باشی⁉️ مرد گفت : یا روح الله❗️عاقبت چه چیز است❓ حضرت فرمود: است. مرد گفت :نمی خواهم ؛ زیرا است که مرده ام اما هنوز جان کندن من است. 📙داستان‌عارفان،ص۲۱٤. 💠کپےباذڪࢪصلوات‌بࢪای‌ظهوࢪقائم(؏) 🔥◢▓◣🔥◢▓◣🔥◢▓◣🔥 ╭─🌱✨🔥────• │