.
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسماللهِ مَجریٰها و مُرسیٰها
اگر اين ساحران اطوار مي ريزند طوْري نيست!
عصا در دست اينك مي رسند از كوه موسي ها
زمين آسمانجُل را به حال خويش بگذاريد
كسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بيايد هر كه از فرهاد شيرينعقلتر باشد
نيايد هيچ كس جز ما و مجنونها و ليلاها
همين از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداري
همين سرها... همين سرهاي سرگردان صحراها
شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را
كه همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
تصویر: عزیمت کشتیهای کمکرسان برای شکستن محاصره
شاعر: محمد مهدی سیار