#آن_سوی_مرگ | ۰۵
📖 شرح کتاب آن سوی مرک
🦋 سحر روی تخت افتاده بود.
دکترها به طور کلی از او قطع امید کرده بودند.
نگاه سحر به در آیسییو افتاد.
نوری عظیم و آرامبخش از در شیشهای آیسییو وارد شد و با مهربانی گفت:
سحرجان هنوز زمان مرگ تو نرسیده،
خدا میخواهد سالهای بیشتری در دنیا بمانی.
او به طور معجزهآسا شفا یافت...
#جلسه_پنجم#طب#انتقال_معنا#وحی@shahidane_14https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38