چهارمين جمله اشاره به حال كسانى است كه خداوندِ حليم و غفور آنها را از طريق بخشيدن نعمت و گسترش روزى و مانند آن مىآزمايد شايد به پاس نعمتهاى الهى بيدار شوند و باز گردند؛ اين گسترش نعمتها سبب غفلت و بىخبريشان شده و همچنان راه خطا را با شتاب ادامه مىدهند، ناگهان خدا آنها را گرفته و مجازات مىكند؛ مجازاتى كه بسيار دردناك است، زيرا در ميان نعمتهاى الهى غوطهور و سرگرم لذاتند كه در يك لحظه همه چيز دگرگون مىشود و همچون «قارون» كه با داشتن آن همه امكانات در اوج غرور و غفلت قرار داشت، گرفتار عذاب ناگهانى الهى شده و در يك لحظه همه چيز خود را از دست مىدهند. قرآن مجيد در شرح حال قوم «سبا» و سرگذشت آنها به همين معنا اشاره كرده است؛ خدا آنها را مشمول انواع نعمتها قرار داد، سرزمينى پر از نعمت و خدايى آمرزنده داشتند «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» اما هواى نفس و شيطان كار خود را كرد و آنها را به ناسپاسى و طغيان واداشت. ناگهان سد عظيمِ «مأرب» بر اثر نفوذ آب و جانوران در آن شكست و سيلاب عظيمى به راه افتاد و باغها و زراعتها و كاخها را در هم كوبيد و در هم برد و تنها زمينى باير و ويران به جاى ماند به گونهاى كه باقى ماندۀ جمعيت مجبور شدند از آن سرزمين كوچ كنند. قرآن مجيد دربارۀ اين گروه مىفرمايد: ««وَ لاٰ يَحْسَبَنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمٰا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمٰا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدٰادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذٰابٌ مُهِينٌ»؛ كافران هرگز گمان نكنند مهلتى كه به آنان مىدهيم به نفع آنها است تنها به اين سبب به آنها مهلت مىدهيم كه (اگر بيدار نمىشوند) بر گناهان خود بيفزايند و (سرانجام) براى آنها عذابى خوار كننده است». در اين آيۀ شريفه نيز از واژۀ «املاء» (همچون كلام حكيمانۀ بالا) استفاده شده كه به معناى «كمك دادن» و گاه به معناى «مهلت دادن» است كه آن نيز نوعى كمك به شمار مىآيد؛ ولى معمولا در قرآن مجيد به مهلت دادنى اطلاق شده كه مقدمۀ عذاب دردناك است