❶ آن گاه امام عليه السلام جامعۀ انسانى را به سه گروه تقسيم مى‌كند كه چهارمى ندارد، مى‌فرمايد: «مردم سه گروهند: علماى ربانى، دانش طلبان در طريق نجات و احمقانِ‌ بى سر و پا و بى هدفى كه دنبال هر صدايى مى‌روند و با هر بادى حركت مى‌كنند؛ آنهايى كه با نور علم روشن نشده‌اند و به ستون محكمى پناه نبرده‌اند»؛ (النَّاسُ‌ ثَلَاثَةٌ‌: فَعَالِمٌ‌ رَبَّانِيٌّ‌، وَ مُتَعَلِّمٌ‌ عَلَى سَبِيلِ‌ نَجَاةٍ‌ وَ هَمَجٌ‌ رَعَاعٌ‌ أَتْبَاعُ‌ كُلِّ‌ نَاعِقٍ‌، يَمِيلُونَ‌ مَعَ‌ كُلِّ‌ رِيحٍ‌، لَمْ‌ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ‌، وَ لَمْ‌ يَلْجَئُوا إِلَىٰ‌ رُكْنٍ‌ وَثِيقٍ‌) منظور از «عالمان ربانى» انسان‌هايى هستند كه و و الهى را در بر دارند و آنچه مى‌گويند از سخنان پروردگار و اوليائش مى‌گويند و همواره در اين مسير سير مى‌كنند و كار آنها تربيت شاگردان و پرورش روح و فكر آنهاست. «ربانى» ممكن است از ريشۀ «رب» به معناى پروردگار باشد كه به هنگام «ياء» نسبت، «الف و نون» براى تأكيد و مبالغه به آن اضافه شده است؛ مانند «روحانى» و شايد از مادۀ «تربيت» گرفته شده باشد؛ يعنى علمايى كه مربى انسان‌ها هستند و جمع ميان هر دو معنا در واژۀ «عالم ربانى» بعيد به نظر نمى‌رسد. اما «مُتَعَلِّمٌ‌ عَلَى سَبِيلِ‌ نَجَاةٍ‌» به كسى گفته مى‌شود كه رهبر و پيشوا و معلمى از علماى ربانى براى خود بر گزيده، از شيطان و وسوسه‌هاى او و انسان‌هاى شيطان صفت دورى گزيده، در طريق نجات گام نهاده و آن مسير را در سايۀ آگاه و با تقوا ادامه مى‌دهد. در واقع «علماى ربانى» همچون آفتاب عالم‌تاب و «متعلّمان عَلىٰ‌ سَبيلِ‌ النَّجاة» همچون كرۀ ماه هستند كه گرچه از خود نورى ندارند؛ ولى نور آفتاب را گرفته و منعكس مى‌كنند و به همين دليل چراغ شب‌هاى تار محسوب مى‌شوند. اين دو گروه خوشبخت و سعادتمند و پيروزند. اما گروه سوم افراد گمراه و منحرفى هستند كه امام براى آنها شش وصف بيان فرموده است: نخست از آنها به «همج» ياد مى‌كند.