📖 امام عليه السلام در اين كلام بسيار كوتاه و پرمعنا مى‌فرمايد: «انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)»؛ (الْمَرْءُ‌ مَخْبُوءٌ‌ تَحْتَ‌ لِسَانِهِ‌) ☜ منظور از «مرء» (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از «مخبوء» (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه سخن بگويد شخصيت او آشكار مى‌شود؛ چرا كه سخن ترجمان عقل و دريچه‌اى به سوى روح آدمى است. هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان و كلماتش ظاهر مى‌شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى‌كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابّهت‌اند؛ اما همين كه زبان به سخن مى‌گشايد مى‌بيند كه چقدر تو خالى است و بر عكس به افرادى برخورد مى‌كند كه ابداً ظاهرى ندارند؛ اما هنگامى كه زبان به سخن مى‌گشايد، انسان احساس مى‌كند شخص دانشمند و حكيمى است. مرحوم علامۀ مجلسى اين كلام را از مصباح الشريعة با اضافه‌اى از علیه‌السلام از على عليه السلام نقل كرده است و آن اين‌كه امام عليه السلام به دنبال اين جمله مى‌فرمايد: «فَزِنْ‌ كَلَامَكَ‌ وَ اعْرِضْهُ‌ عَلَى الْعَقْلِ‌ وَ الْمَعْرِفَةِ‌ فَإِنْ‌ كَانَ‌ لِلَّهِ‌ وَ فِي اللَّهِ‌ فَتَكَلَّمْ‌ بِهِ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ غَيْرَ ذَلِكَ‌ فَالسُّكُوتُ‌ خَيْرٌ مِنْه ؛ حال كه چنين است كلام خود را بسنج و بر عقل و عرضه دار هرگاه رضاى خدا در آن است آن را بر زبان جارى كن و اگر غير از آن است از چنين سخن گفتنى بهتر است». دربارۀ اهميت اين جملۀ كوتاه و تأثير آن در شناخت انسان‌ها، دانشمندان اسلام سخن‌هاى برجسته‌اى گفته‌اند؛ از جمله ابن ابى‌الحديد در ذيل همين كلام حكمت‌آميز مى‌گويد: مفهوم اين كلام در عبارات مختلفى آمده؛ اما تعبيرى كه در اينجا آمده است از نظر كوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد. مرحوم مغنيه در شرح نهج‌البلاغۀ خود مى‌گويد: اديب و فقيه و فيلسوف تنها با سخنانشان شناخته مى‌شوند و همچنين وكلا و اخترشناسان، ولى طبيب و مهندس و مانند آنها هم با سخنانشان شناخته مى‌شوند و هم با كارهايشان و به هر حال هر انسانى كه سخنان تازۀ مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد عاقل و عالم و اديب و فقيه و فيلسوف است؛ اما سخنوران فصيحى كه اثر با ارزشى از خود به يادگار نگذاردند سوفسطائيانى بيش نيستند، هرچند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند.