📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه براى نهى انسان‌ها از بخل به نكته‌اى اشاره مى‌كند كه دقت در آن مى‌تواند انسان را از بخل باز دارد و آن اين است كه «امام عليه السلام از كنار مزبله‌اى عبور كرد و فرمود: «اين همان است كه بخيلان به آن بخل مى‌ورزيدند»؛ (وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ‌ هَذَا مَا بَخِلَ‌ بِهِ‌ الْبَاخِلُونَ‌) در روايت ديگرى چنين نقل شده كه امام عليه السلام پس از مشاهدۀ مزبله فرمود: اين همان چيزى است كه ديروز شما بر سر تصاحب آن با هم رقابت داشتيد»؛ (وَ رُوِيَ‌ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ‌ قَالَ‌ هَذَا مَا كُنْتُمْ‌ تَتَنَافَسُونَ‌ فِيهِ‌ بِالْأَمْسِ‌). انسان اگر به پايان امور بنگرد درباره آغاز آن تجديد نظر خواهد كرد؛ هنگامى كه ببيند لذيذترين و پاكيزه‌ترين غذاها بعد از وارد شدن در بدن و جذب موادى از آن، تفالۀ آن به شكل گنديده‌اى در مى‌آيد باور مى‌كند كه آنچه را به آن بخل ورزيده بود اشتباه بود. نيز هنگامى كه انسان از كنار قبرستانى عبور كند كه گاه هنوز بوى تعفن بعضى از اجساد از آن به مشام مى‌رسد و ببيند پايان كار كجاست، يقين پيدا مى‌كند كه در زندگى مادى خود و روى آوردن به شهوات چقدر گرفتار خطأ و اشتباه بوده است. مرحوم شوشترى شعر فارسى جالبى در اين زمينه نقل كرده مى‌گويد: عارفى روزيى به راهى مى‌گذشت واله و سرمست چون مى خوارگان ديد گورستان و مبرز روبرو اينْش نعمت اينْش نعمت خوارگان ابن ابى‌الحديد در شرح نهج‌البلاغۀ خود حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين مضمون نقل كرده است كه به «ضحاك بن سفيان كلابى» فرمود: «أَ لَسْتَ‌ تُؤتي بِطَعامِكَ‌ وَ قَدْ قَزَحَ‌ وَ مَلَحَ‌ ثُمَّ‌ تَشْرِب عَلَيْهِ‌ اللَّبَنَ‌ وَ الْماءَ‌ ؛ آيا غذاى خود را جالب و گوارا نمى‌خورى سپس روى آن شیر يا آب مى‌نوشى» عرض كرد: آرى. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «عاقبت آن به كجا مى‌رسد؟ او مؤدبانه در جواب گفت: اى رسول خدا! همان‌گونه كه مى‌دانى...