📖 در تاريخ طبرى و همچنين كتاب الغارات ابن هلال ثقفى شأن ورودى براى اين سخن ذكر شده و آن اين‌كه يكى از مأموران اطلاعاتى اميرمؤمنان على عليه السلام در شام به نام «عبد الرحمان بن شبيب فزارى» خدمت امام عليه السلام آمد و گفت: هرگز جمعيتى را آن‌قدر خوشحال نديدم كه مردم شام را به هنگام آگاه شدن از شهادت محمد بن ابى‌بكر خوشحال ديدم. اين مسئله به قدرى براى آن‌ها مهم بود كه از فراز منبر به اطلاع عموم رساندند. در اين‌جا بود كه امام عليه السلام فرمود: «اندوه ما بر او به‌اندازۀ شادى شاميان است؛ زيرا آن‌ها دشمن بزرگى را از دست داده‌اند و ما دوست بزرگى را»؛ (قَالَ‌ عليه السلام: لَمّا بَلَغَهُ‌ قَتْلُ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ أَبِي‌بَكْرٍ: إِنَّ‌ حُزْنَنَا عَلَيْهِ‌ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ‌ بِهِ‌، إِلَّا أَنَّهُمْ‌ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيباً) معاويه بعد از جنگ صفين احساس نيرو و توان تازه‌اى كرد و به فكر تسخير مصر كه مركز مهمى بود افتاد. در آن موقع محمد بن ابى‌بكر از طرف اميرمؤمنان على عليه السلام در آن‌جا حكومت مى‌كرد. معاويه فرمان حكومت مصر را به نام عمرو عاص نوشت و او را با گروه عظيمى از سربازان به بهانۀ خونخواهى عثمان به مصر فرستاد. محمد بن ابى‌بكر به مقابله برخاست و يارانش ضربات سنگينى بر لشكر عمرو عاص وارد كردند؛ اما سرانجام شكست خوردند و از اطراف محمد پراكنده شدند. محمد چون خود را تنها ديد مخفى شد؛ ولى شخص خونخوارى به نام معاويه بن خديج از طرف عمرو عاص مأمور پيدا كردن او شد. هنگامى كه او را پيدا كرد به طرز بسيار شقاوتمندانه‌اى او را شهيد كرد و سرش را از تن جدا نمود و جسد او را به طرز فجيعى آتش زد. هنگامى كه خبر شهادت او به اميرمؤمنان على عليه السلام رسيد بسيار اندوهگين شد؛ زيرا محمد بن ابى‌بكر مردى بسيار مخلص، شجاع و كارآمد و از جمله وفاداران جدّى آن حضرت بود و به همين دليل امام عليه السلام او را براى حكومت مصر كه منطقۀ بسيار مهمى بود برگزيد. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────