📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه كه مجموعهاى است از اندرزهاى بسيار سودمند و سرنوشتساز، به يازده نكتۀ مهم اشاره مىكند؛
نخست مىفرمايد: «هركَس به عيب خود نگاه كند از عيبجويى ديگران بازمىماند»؛ (
مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ) . بىشك انسان بىعيب غير از معصومان عليهم السلام وجود ندارد.
بعضى عيوب كمترى دارند و بعضى بيشتر؛ بنابراين عقل و درايت ايجاب مىكند انسان به جاى اينكه به عيب ديگران بپردازد به اصلاح عيب خويش بپردازد.
اصولاً كسى كه به اصلاح عيب خويش مىپردازد، مجالى براى عيبجويى ديگران نمىبيند و اگر مجالى هم داشته باشد شرم مىكند و به خود مىگويد: من با داشتن اين عيوب چگونه به عيبجويى ديگران بپردازم. البته منظور حضرت ترك عيبجويى است و گرنه بيان كردن عيب ديگران به عنوان
#امر_به_معروف و
#نهى_از_منكر و براى اصلاح آن صفات و آن هم بهگونهاى كه به احترام و شخصيت آنان برنخورد نهتنها عيب نيست؛ بلكه كارى است بسيار پسنديده و در بسيارى از موارد، واجب.
در خطبۀ 176 نيز امام عليه السلام تعبير جالب ديگرى در اين زمينه دارد و مىفرمايد: «
طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيبُهُ عَنْ عُيوبِ النَّاسِ؛ خوشا به حال كسى كه اشتغالش به عيوب خود، او را از اشتغال به عيوب مردم بازدارد».
اميرمؤمنان على عليه السلام در حديث ديگرى مىفرمايد: «
أَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيراً وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريراً؛ عاقلترين مردم كسى است كه بيناى عيب خود باشد و كور از عيب ديگران».
#امام_صادق عليه السلام مىفرمايد: «
ثَلاثَةٌ فِى ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يوْمَ لا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ وَ رَجُلٌ لَمْ يقَدِّمْ رِجْلاً وَ لَمْ يؤَخِّرْ رِجْلاً أُخْرَى حَتَّى يعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضًى أَوْ سَخَطٌ وَ رَجُلٌ لَمْ يعِبْ أَخَاهُ بِعَيبٍ حَتَّى ينْفِى ذَلِكَ الْعَيبَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لا ينْفِى مِنْهَا عَيباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَيبٌ آخَرُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلاً بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ؛ گروهى در سايۀ عرش خدا در روز قيامت هستند در آن روزى كه سايهاى جز سايۀ او نيست:
كسانى كه عدالت را در مورد حقوق خود با ديگران رعايت مىكنند.
و كسانى كه گامى جلو و گامى به عقب نمىگذارند مگر اينكه بدانند رضاى خدا در آن است يا خشم او.
و كسانى كه هيچ عيب را بر برادر خود نگيرند مگر اينكه نخست آن عيب را از خود دور سازند (اگر اين كارها را كند هرگز به عيوب ديگران نمىپردازد) زيرا انسان هيچ عيبى را برطرف نمىسازد مگر اينكه عيب ديگرى از خودش براى او ظاهر مىشود و اين كار، او را از پرداختن به عيوب ديگران بازمىدارد)»