سخن امام عليه السلام در اين بخش از نامه، ناظر به مطلبى است كه عقيل در پايان نامۀ خود كه سابقاً گذشت آورده بود كه: «فرزند مادرم! نظر خود را دربارۀ جنگ با مخالفان صريحاً اظهار كن. اگر مى‌خواهى تا پاى مرگ بجنگى من و فرزندانم با تو هستيم و من هرگز دوست ندارم لحظه‌اى بعد از تو زنده بمانم»، امام عليه السلام مى‌فرمايد: «و اما آنچه دربارۀ جنگ از من پرسيده‌اى و رأيم را خواسته‌اى، عقيدۀ من اين است، با كسانى كه پيمان‌شكنى (و نقض بيعت) و پيكار با ما را حلال مى‌شمرند بجنگم تا آن‌گاه كه خدا را ملاقات كنم (و چشم از جهان بپوشم)»؛ (وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ‌ عَنْهُ‌ مِنْ‌ رَأْيِي فِي الْقِتَالِ‌، فَإِنَّ‌ رَأْيِي قِتَالُ‌ الْمُحِلِّينَ‌ حَتَّى أَلْقَىٰ‌ اللّٰهَ‌). تعبير به «مُحِلِّينَ‌» يا اشاره به كسانى است كه بيعت او را شكستند و در بصره پرچم جنگ جمل را برافراشتند و كسانى كه بعداً به آنها پيوستند و يا اشاره به ستمگران شام است كه جنگ با او را در صفين حلال شمردند و بعد از واقعۀ صفين نيز همان راه نادرست شيطانى را ادامه دادند. ظاهر اين است كه هر دو گروه را شامل مى‌شود. آن‌گاه امام عليه السلام براى اينكه ارادۀ قاطع خود را در اين مبارزۀ پيگير به برادرش نشان دهد و به او اطمينان بخشد كه مخالفت گروه زيادى از اين پيمان‌شكنان تأثيرى در ارادۀ او ندارد مى‌فرمايد: «(در اين راه) نه كثرت جمعيّتِ مردمِ در اطرافم بر عزّت و قدرت من مى‌افزايد و نه پراكندگى آنها از اطراف من موجب وحشتم مى‌شود»؛ (لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ‌ النَّاسِ‌ حَوْلِي عِزَّةً‌، وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ‌ عَنِّي وَحْشَةً‌). شعارى است آميخته با شعور و معرفت بسيار و برگرفته از آيات شريفۀ قرآن: «أَ لَيْسَ‌ اَللّٰهُ‌ بِكٰافٍ‌ عَبْدَهُ‌» و يا «فَلاٰ تَخْشَوُا اَلنّٰاسَ‌ وَ اِخْشَوْنِ‌» و امثال آن و نشان مى‌دهد كه اولياى الهى و مردان بزرگ الهى با تكيه بر پروردگار هرگز از انبوه مخالفان وحشت نمى‌كردند و از كثرت موافقان مغرور نمى‌شدند.