مطابق آنچه در كتاب تمام نهجالبلاغه آمده، امام عليه السلام در آغاز اين نامه زياد بن ابيه را مخاطب قرار داده و او را تشويق به صبر و استقامت در مقابل وسوسههاى اين و آن مىكند. سپس مىفرمايد: «اطّلاع يافتم كه معاويه نامهاى براى تو نوشته تا عقلت را بفريبد (و گمراه سازد) و عزم و تصميمت را (در پايمردى بر وظيفهاى كه بر عهده گرفتهاى) سُست كند و در هم بشكند. از او بر حذر باش كه او به يقين شيطان است!»؛ (وَ قَدْ عَرَفْتُ أَنَّ مُعَاوِيَةَ كَتَبَ إِلَيْكَ يَسْتَزِلُّ لُبَّكَ ، وَ يَسْتَفِلُّ غَرْبَكَ ، فَاحْذَرْهُ، فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ).
از اين تعبير و تعبيرات ديگرى كه در نامههاى پيشين گذشت به خوبى استفاده مىشود كه مأموران اطّلاعاتى امام عليه السلام در تمام جوانب كشور اسلامى حضور داشتند و حتّى نامهاى خصوصى را كه براى بعضى از فرمانداران از سوى دشمن مىرسيد به امام عليه السلام اطّلاع مىدادند تا بهموقع جلوى خطر گرفته شود.
امام عليه السلام در آغاز اين نامه به زياد بن ابيه هشدار مىدهد كه معاويه شيطان است مراقب او باش.
سپس در توضيح آن مىافزايد: «او از پيش رو و پشت سر و از راست و چپ انسان مىآيد تا او را در حال غفلت تسليم خود سازد و درك و شعورش را غافلگيرانه بدزدد»؛ (يَأْتِي الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ، وَ يَسْتَلِبَ غِرَّتَهُ ). سخن امام عليه السلام در اينجا برگرفته از آيۀ شريفۀ 17 سورۀ اعراف است كه از قول شيطان نقل مىكند: ««ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمٰانِهِمْ وَ عَنْ شَمٰائِلِهِمْ وَ لاٰ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شٰاكِرِينَ» ؛ سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم؛ و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت».
منظور اين است كه شيطان براى فريفتن انسانها از هر وسيلهاى استفاده مىكند؛ گاه از طريق تطميع و زمانى تهديد، گاهى شهوات و هوا و هوس نفسانى و هنگامى از طريق آمال و آرزوها و پُست و مقام و هدف ...