📜 به هر حال امام عليه السلام به دنبال اين سخن، دستورات مهمى را به مالك در زمينۀ رفتار با مردم مىدهد
نخست مىفرمايد: «بنابراين از خداوند در امورى كه براى تو مهم است يارى بجوى»؛ (فَاسْتَعِنْ بِاللّٰهِ عَلَى مَا أَهَمَّكَ). اشاره به اينكه خميرمايۀ همۀ موفقيّتها تكيه بر ذات پاك خدا و يارى جستن از اوست.
در دستور دوم مىفرمايد: «سختگيرى و شدت عمل را با نرمش در آميز»؛ (وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ). اشاره به اينكه كشوردارى و اصولا هيچ برنامۀ اجتماعى و شخصى را نمىتوان با شدت عمل و عُنف به سامان رسانيد، بلكه بايد نرمش و شدت با هم آميخته شود كه اگر تنها برنامههاى شديد و سختگيرانه باشد موجب تنفر و گاه كينه و عداوت مىگردد و كار به جايى نمىرسد و اگر تمام، نرمش و ملايمت باشد بسيارى از افراد كار خود را جدّى نمىگيرند و موجب سستى و فشَل مىشود. اين همان چيزى است كه در برنامۀ انبيا تحت عنوان «مُبَشِّراً وَ نَذيراً» آمده است و خداوند عالم در عين اينكه در جاى عفو و رحمت ارحم الراحمين است، به هنگام مجازات اشد المعاقبين است.
در دستور سوم براى اينكه معلوم شود اصل، رِفق است يا شدّت مىفرمايد: «مادام كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن؛ اما در آنجا كه جز شدت عمل تو را بىنياز نمىكند تصميم به شدّت بگير»؛ (وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ). به اين ترتيب اصل و اساس در مناسبات ميان حاكميّت و مردم، بلكه در تمام مديريتها رفق و مداراست؛ ولى اگر كسانى از مدارا كردن مدير خواستند سوء استفاده كنند، جز برخورد شديد چيز ديگرى كارساز نيست.
در روايتى معتبر مىخوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ؛ رفق و مدارا بر هيچچيز گذارده نمىشود مگر اينكه آن را زينت مىبخشد و از چيزى برگرفته نمىشود مگر اينكه آن را زشت و بدنما مىكند»