بهش گفتم: «پسرم؛توبه‌اندازه‌کافی‌جبهه‌رفتی، ‌دیگه نرو؛بزار‌اونایی‌برن‌که‌تاحالانرفتن..»🤕 • چیزی‌نگفت‌ویه‌گوشه‌ساکت‌نشست🍃 صبح‌که‌خواستم‌نمازبخونم‌ اومدجانمازم‌روجمع‌کرد، بهم گفت: • «پدرجان! شمابه‌اندازه‌کافی‌نماز‌خوندی بذارین‌کمی‌هم‌بی‌نمازها،نماز‌بخونن.:)💙» • ‌خیلی‌زیبامنوقانع‌کردودیگه حرفی‌برای‌گفتن‌نداشتم✋🏼 • 🌱 @mabareshohada