به نـام خــدای مهربـــان همیشه بعد از خواندن یک کتاب چیزی میان گلویم گیر می‌کند؛ حرف‌های زده نشده، نظرهای بیان نشده‌! چه آن کتاب خوب باشد و چه از قضا بد، من حرف‌هایی برای گفتن دارم. حرف‌هایی که در گلویم می‌ماند چون کسی نیست که درباره کتاب با او حرف بزنم. چون گفتن از یک کتاب با دیگرانی که دغدغه‌های مشابه من ندارند و اصلا در حال و هوای کتاب نیستند سخت است. همیشه بعد از کتاب دلم می‌خواهد کسی باشد که خودش کتاب را خوانده باشد و روبه ‌رویم بنشیند و بتوانیم باهم درباره کتاب حرف بزنیم. از نقاط قوتش بگوییم، درباره خراب‌کاری‌های نویسنده غر بزنیم و از لحظاتی که غرق لذت یا نفرت شده بودیم حرف بزنیم. درست نمی‌دانم چقدر اهل کتاب خواندن هستید، اما حتما اگر کتاب‌خوان باشید و حداقل چندتایی کتاب خوانده باشید از حسی که درباره‌اش حرف می‌زنم آگاه هستید. حس مشترک کتاب خواندن که فقط در یک جمعِ کتاب‌خوان رقم می‌خورد... _نجمه حسنیه_ https://eitaa.com/joinchat/1894908056C0ba2af25e5