#زمینه
#شهادت_امام_کاظم_ع
بارونه ، حال و هوای چشمات
زندونه ، بیقراره اون اشکات
تاریکه ، همه روزا و شبهات
خلصنی ، شده دعای لبهات
بچه هات ازت بی خبرن
گوشه ی ، سیاه چالی
ناسزا که می شنوی باز
دلشکسته می نالی
هر غروب به زیر لگدا
روضه خون گودالی
زهرا برا تو میخونه باسوز
برات بمیرم ذی الساق المرضوض
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
آشوبه ، توی دل محزونت
ای وای از ، بدن پریشونت
شلاق ها ، شده بلای جونت
میمیرم ، برا لب پر خونت
وقتی که تورو سیلی زدن
یاد مادر افتادی
از تنت نمونده چیزی که
ذره ذره جون دادی
بعد اینهمه رنج و بلا
دیگه امشب آزادی
تو عرش اعلا ، غوغا به پا شد
زندان بغداد ، کرب و بلا شد
مظلوم مسموم موسی بن جعفر
روتخته ، تن تو رو میذارن
از زندون ، غرببونه میارن
زنجیرها ، هنوز به تنت بسته ست
از این داغ ، ملائکه می بارن
هرچی بود برای تن تو
چن کفن رسید اما
کربلا بدون پیرهن
رو زمین تن آقا
مونده بود اونم چه بدنی
شد مقطع الاعضا
وقتی که غارت ، شد پیرهن او
اسبا دویدن ، روی تن او
مظلوم عالم جانم حسین جان
#حسین_رحمانی