ای گل باغ خدا متی ترانا و نراک ای امید شهدا  متی ترانا و نراک چه شود در وسط روضه بیایی مولا جان خود کنم فدا متی ترانا و نراک لطف کن ای پسر حضرت نرجس خاتون نظری کن به گدا متی ترانا و نراک در تمام سختی زندگی‌ِ ما تنها تویی آرامش ما متی ترانا و نراک مادرت پشت در سوخته از پا افتاد می‌زند تو را صدا متی ترانا و نراک می‌زند تو را صدا آن بدنی که گشته است زیر مرکب جابجا متی ترانا و نراک عمه‌ات بالای تل، می‌دید که راس الحسین پیش چشمش شد جدا متی ترانا و نراک