من مهدیم، من مهدی صاحب زمانم من نور چشم خاتم پیغمبرانم من آخرین حجت زسوی کردگارم من رهنما وپیشوای انس وجانم من دوستم با دوستان آل احمد من دشمن مستکبران وظالمانم هرکس که از آل محمد پیروی کرد می دانم اورامن زجمع شیعیانم من گریه کن های حسین را دوست دارم دائم برای جدّم از گریه کنانم عالم چه میداند که با جدّم چه کردند ! من آگه ازاحوال آن جان جهانم جد مرا بین دونهر آب کشتند زین غصّه خشک هرگزنگشته دیدگانم صبح ومسا من اشک می بارم هماره از غصّه های عمّه هایم روضه خوانم گر اشک چشمم خشک گردد خون ببارم میسوزد از این داغ مغز استخوانم چشم انتظار روز میعادم که آن روز تاداد مظلومان ، ز هرظالم ستانم اول مدینه می روم، تا آنکه گیرم من انتقام از قاتل مامِ جوانم آن کس که سیلی زد به روی مادر من اورا برون از خاک قبرش می کشانم هم تازیانه میزنم بر بازوانش هم سیلی محکم به رویش می نشانم این آرزوهارا هر آن کس هست خواهان باید بخواهد از خدای مهربانم تا رخصت روز ظهورم را نگارد خشنود گردند از ظهورم یاورانم ای "محسنی" باالتجاء از حق بخواهید تا در جهان ظاهر شوم با خانمانم ظلم وستم را ریشه کن سازم زدنیا عدل وعدالت را به جایش گسترانم یارب ظهورم را معجّل کن به زودی تا در کنار کعبه حُکمَت را بخوانم اَلّٰلهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج وَاجْعَلْنٰا مِنْ خَیْرِ اَعْوٰانِهِ وَاَنْصٰارِهِ وَشِیٖعَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدِیٖنَ َبیٖنَ یَدَیْهِ بَحَقِّکَ وَبَحَقِّ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی الّٰلهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمْ آمِیٖنَ یٰارَبَّ الْعٰالَمِیٖنَ