. نذر گل پرپر شده مولا علی علیه السلام ----------- زائر شده ام قبر و غباری که نداری پروانه شدم شمع مزاری که نداری در نقطه ای از کوه اُحد خیمه زدم باز مهتاب شدم در شب تاری که نداری ای زود خزان دیده تو از هجمه گلچین گل چیده ام از سهم بهاری که نداری می تابم و می گریم و می سوزم ازین غم می سوزم ازین تاب شراری که نداری آخر چقَدَر زود روی از بَر حیدر می گریم ازین صبر و قراری که نداری من مانده ام و داغ تو و شعله ی آتش من مانده ام و آینه داری که نداری بگذار علی چهره ی گلگون شده ات را چون آینه بر تربت یاری که نداری آتش به جگر زن تو درین مرحله «یاسر» با دل چه کنی حالت زاری که نداری ** محمود تاری «یاسر»✍ .