کسی ﺟﺮﺍﺕﻧﺪﺍﺷﺖ که ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ سر یک ﻣﯿﺰ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻩ، اما ﻃﯿﺐ می‌ نشست. ﮔﻨﺪﻩ"ﻻﺕ" ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺷﺎﻩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ می‌خوﺍﺳﺖ ﻣﺠﻠﺴﯽ را ﺧﺮﺍﺏ کنه به ﻃﯿﺐ می‌ گفت. ﺭﻭﺯیﺷﺎﻩ به طیب گفت: ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ ﺑﺮﻭ مجلسی ﺭا ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻦ ﮔﻔﺖ کجا؟! ﻃﺮﻑ کی هست؟ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻓﻼﻥ جا ، شخصی‌ به‌نام "ﺳﯿﺪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻤﯿﻨﯽ" ﻃﯿﺐ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ و گفت: ﮐﯽ؟! ﮔﻔﺘﯽ ﺳﯿﺪ ﻫﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ. طیب ﮔﻔﺖ نه ﻣﺎ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ سلام‌ الله علیها ﺩﺭ ﻧﻤﯽﺍﻓﺘﯿﻢ! ﺍﯾﻦزمانی ﺑﻮﺩ ﮐﻪﺍﻣﺎﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻌﺮﻭﻑ نبود ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭی ﺯباﻥ ها باشه! ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: میدم "شکنجه"ات کنند ، می کشمت... آنقدر او را شکنجه کردند کهﻃﯿﺐ هیکلی لاغرشده بود. ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ او را " ﺍعدﺍم" کنند ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ ﻃﯿﺐ "ﭘﯿﺎم" ﺑﺮﺍی ﺍﻣﺎﻡ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟ ﮔﻔﺖﻣﻦ سید روح‌الله خمینی را نمی‌ شناﺳﻢ ، ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ ، ﻃﯿﺐ ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻔﺎﻋﺘﻢ ﮐﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎم طیب را ﭘﯿﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ ، ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ: طیب ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﻦ ﻭ امثال ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺍﻭﻥﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻣﺖ را ﺷﻔﺎﻋﺖ می کنه... ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ طیبی که ۶۰ ﺳﺎﻝ ﻧﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮاﻧﺪ، ﻧﻪﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺖ، ﻓﻘﻂ ﺍﺩﺏﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ فرزند حضرت زهرا علیها السلام ، و لیاقت پیدا کرد که ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺎی ﻗﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ی قضاء شده ی ۶۰ ﺳﺎلش را بجاش خواندﻧﺪ .