.
#نوحه #دفن_شهدا
#شب_سوم_امام
دركنار جسم تو،ازغم آكنده شدم
وقت دفن پيكرت،مُردم و زنده شدم
بعدتوسی سال اشكم شد روان
قامتم خم شد از اين داغ گران
ديده ام شيب الخضيبی
ای امان ازاين غريبی (2)
برتن عريان تو، بوريا پيچيده ام
ازگلوی اطهرت، بوسه ها من چيده ام
آتش افتاده به جانم ای پدر
غرق خون گشته دهانم اي پدر
ديده ام شيب الخظيبی
ای امان ازاين غريبی (2)
خون دل افشانده ام،روی جسم پرپرت
چون نظركردم پدر،برگلوی اطهرت
تارهای حنجرت خشكيده بود
ازعطش برروی هم چسبيده بود
ديده ام شيب الخظيبی
ای امان ازاين غريبی (2)
بس كه نيزه خورده ای،پيكرت پاره شده
از سنان و خنجری، حنجرت پاره شده
جان من قربان زخم پيكرت
درگلوی نيزه رفته حنجرت
ديده ام شيب الخظيبی
ای امان ازاين غريبی (2)
#سید_هاشم_وفایی✍