. حضرت ام‌کلثوم سلام‌الله‌علیها؛ بند اول عمریه که خاطرات کربلا به دلت آتیش زده بی‌بی جونم حالا بعد اون همه سختی، منم روضه‌رو از زبون تو می‌خونم؛ ۲ اون روزا رو تو دیدی‌وما، فقط‌شنیدیم، تو مرثیه‌ها روح‌و‌جسمت میسوزه هنوز، به یاد غم، روز عاشورا مونده با تو تو این‌همه‌سال، چه کرب‌وبلا، چه شام بلا روضه‌هات دلا، رو می‌سوزونه حال ما ببین، چه بی‌سامونه داغ کربلا، تو دل‌هامونه "داغ کربلا، تو دل‌هامونه" ۳ بند دوم تا برامون میگی از خاطره‌هات اشکو توی چشمامون می‌نشونی حال‌وروزمون به‌هم می‌ریزه تا روضه‌های کربلارو می‌خونی ۲ میخونی‌و چشا پراشک، میشه دوباره، با اشک چشات به رقیه می‌گفتی عمو، داره میره آب، بیاره برات اما دیدی تن داداشت، می‌افته رو خاک، کنار فرات خیمه رو ببین، علمدار ما پاشو از زمین، علمدار ما ماه بی‌قرین، علمدار ما۲ "ماه بی‌قرین، علمدار ما" ۳ بند سوم یاد اون‌لحظه می‌افتی که‌همه تو حرم لطمه به‌صورت می‌زدن وقتی که یه‌عده از حرومیا برای غارت خیمه اومدن ۲ از رو نیزه می‌دیده حسین، نامردا دارن، به خیمه میان با این حرفا می‌گیره دلا، می‌لرزه زمین، می‌سوزه زمان این روضه‌ها آتیش می‌زنن، به جون و دل، امام زمان صبح‌وظهروشام، تو کل دوران گریه می‌کنی، شبیه باران یابن فاطمه، بیا آقاجان "یابن فاطمه، بیا آقاجان" ۳ .👇