🔹فاطمیه
🔸شاعر جناب سازگار
انشالله آثار فاطمیه ی خودم لری و فارسی در راه هستند.
بهشت، قبضه ي خاكي بود زمعبر من
وجود، گم شده در تربت مطهّر من
در آن زمان كه زمان و مكان وجود نداشت
خداي عزّوجل بود مدح گستر من
خداي خوانده مرا كوثر رسول خدا
رسول گفته كه اين دختر است مادر من
خديجه مادر و احمد* پدر و ائمّه پسر
بزرگ مرد دو عالم علي است شوهر من
منم بهشت نبوّت ائمّه ميوه ي آن
منم سفينه ي عصمت علي است لنگر من
زهي سعادت آن تشنه اي كه نوشد آب
به دست ساقي كوثر زحوض كوثر من
سلام گرمِ مسيحا به خون پاك حسين
درود مريم عذرا به صبر دختر من
شود به عرصه ي محشر مقام من معلوم
كه روز، روز من و محشر است محشر من
كند قيام زجا از براي عرض سلام
حسين با تن مجروح در برابر من
بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم
كه اوست با علم خود حسينِ ديگر من
فرشته گان الهي برات عفو به دست
زنند بوسه به پاي بلال و قنبر من
روا بود كه ببخشد گناه خلقت من
خدا به خون گلوي عليّ اصغر من
منم كتيبه ي عصمت منم صحيفه ي نور
كه آيه آيه شد از تازيانه پيكر من
من آن خميده درختم كه از جفاي خزان
شكست شاخه و از دست رفت نوبر من
قوي ترين سند غربت علي ثبت است
به دست و سينه و مِهر رخ منوّر من
سرشك سرخ و عذار كبود و موي سفيد
نشان دهد كدر بي حيايي را
كه قاتلم بنشيند كنار بستر من
مدينه و اُحد و مسجد الرّسول و بقيع
براي حفظ ولايت شدند سنگر من
چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن
علي علي سخن اوّل است و آخر من
زقول فاطمه «ميثم» به نخل خود بنويس
كه هر چه پيش بيايد علي است رهبر من
*صلی الله علیه و اله و سلم