. برای مرحوم حاج رضا صالحی « رحمت الله علیه» آئينه ی نور را ز مولا می جُست گنجینه ی عشق را ز دریا می جُست آن پیر غلام اهل بیت عصمت با عشق رضا ، رضای حق را می جُست با مهر شما رضا رضا گفت آن پیر از لطف و کرم بیا و او را به پذیر همنام تو بود یا امام هشتم مولای رئوف دست او را تو بگیر با مهر رضا لاله به هر گلشن داشت در محفل عشق مشعلی روشن داشت این پیر غلام درگه ثارالله یک عمر لباس نوکری بر تن داشت با عشق رضا شکفت در کوی بهشت یعنی که شتافت این پدر سوی بهشت چون بود غلام درگه آل رسول از خاک مزار او دمد بوی بهشت از عشق ولا داشت وجودی بی تاب آن مرد خدا ، مرد دعا در محراب محتاج کرامت شما شد امروز مولای رئوف صالحی را دریاب « مولای تو رضای صالحی را دریاب » ** محمود تاری «یاسر» .