. داغ دو لاله باشد به سینه ها  این ماتم عظیم هم داغ حمزه و   هم سَیِّدُالْکریم داغ دو لاله را ، در پیش رو ببین در دست اشک و غم، اکنون سبو ببین زین داغ و زین عزا ، غم در گلو ببین یعنی به دل فتاد  آتش ز هر نسیم هم داغ حمزه و  هم سَیِّدُالْکریم همچون اُحد ببین ، ری غرقِ غم شده از تیر غم دو تا ، نخل حرم شده یعنی فَلک قدش ، زین غصّه خم شده هر سینه ای کنون   دارد غم اَلیم هم داغ حمزه و  هم سَیِّدُالْکریم امروز ازین عزا ، دل کربلا بُوَد همچون اُحد به ری، ماتم به پا بُوَد مهدیّ فاطمه ، صاحب عزا بُوَد آید به گوش جان  شیون ز هر حریم هم داغ حمزه و   هم سَیِّدُالْکریم یکجا بدیده خون ، یکجا به سینه آه یکجا فتاده دل ، یکجا رود نگاه یکجا به دشت غم ، یکجا به فتلگاه یارب ازین عزا   گردیده دل دو نیم هم داغ حمزه و   هم سَیِّدُالْکریم یکجا بروی خاک ، افتاده پیکری یکجا رود بخاک ، آئينه گوهری پرپر شده ز کین ، سرو و صنوبری در این دو ماجرا   هستی شده سهیم هم داغ حمزه و   هم سَیِّدُالْکَریم یکجا رسول حق ، گریان ز ماتمی یکجا بخاک غم  ، شخص مکرّمی محزون ز داغشان ، گردیده عالَمی ما هم ازین عزا   فریاد سر دهیم هم داغ حمزه و   هم سَیِّدُالْکَریم ** «یاسر»✍ " یا سیدالکریم "۴ .