سبک 67
#فاطمیه
🍂🍂🍂🍂
#زمینه #زمزمه
ایام
#بعد_از_شهادت
زینب بخواب ای، عزیز جونم
ای بعد زهرا ، خانوم خونم
کرده چشاتو ،دوباره مضطر
چادر نماز ِ خونی مادر
حالا که مادر تو نیس،بیا بنشین رو دامنم
به جای فاطمه خودم ،موهاتو شونه میزنم
دیگه خانوم خونه و، شدی سنگ صبور من
دیگه با این گلایه هات،آتیش به قلب من نزن
امون از هجر فاطمه....
بخواب حسن جان، غریب مادر
گریه نکن باز ، میون بستر
خیره شدی باز ،به سمت اون در
شدی دوباره ، دلتنگ مادر
میدونم یاد کوچه و،راز غمبار مادری
بی قرار جسارت و، نگاه تار مادری
میدونم یاد سیلی و داغ اون گوش پاره ای
اینقد لطمه به خود نزن ،نداشتی راه چاره ای
امون از داغ فاطمه....
بخواب حسین جان،کنار بابا
نمیشه این درد ، دیگه مداوا
ببین گذاشتم، شبیه مادر
یه کاسه ی آب،کنار بستر
تو هم بودی تو کوچه و،کنار غربت پدر
نشسته روی قلب تو ،زخم ظلم چهل نفر
تو هم دیدی که می زدند ،با هر چی بود تو دستشون
تو هم مثل من و حسن،شدی تو کوچه نیمه جون
امون از داغ فاطمه...
زینب نگاته ، سمت برادر
مونده تو گوشت، حرفای مادر
حرف حسین و ، وداع آخر
بوسه به حنجر، به جای مادر
قرار بعدی تو با ، مادره پیش قتلگاه
همون صحرایی که میشه، حسینم کشته بی گناه
جلوی چشمای شما،سرش از تن جدا میشه
بدن پر جراحتش، زیر نعلا رها میشه
غریب فاطمه حسین...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ